آرامش :
این روزها اینقدر سرم شلوغه و فکر وخیال و کار عقب افتاده دارم که دلم برای آرامش عجیب تنگ شده. دوست دارم که سوار قایقی می شدم و در جایی از اقیانوس که صدایی جز امواج دریا و آوازی جز مرغان دریایی نیست ؛ با امواج آب به حرکت در میومدم. دلم می خواست تو کف قایق دراز می کشیدم و دوباره شعرهای فروغ رو بلند بلند می خوندم و آروم آروم اشک می ریختم و همه غصه هام رو با اشکهام می شستم.
در اتاق تنهایی خویش
همان اتاقی که پنجره اش رو به تاریکیست
نشسته ام تنها
ورق می زنم دفتر آرزوها
آرزوی با تو بودنها
در کنارت شعر خواندنها
انتظارت کشیدنها
لیک پر ز تشویشم
پر ز اضطرابم
میترسم
میترسم......................
ممنون که سر زدی!
پاسخ دادنحذفراستی لينک اون بلاگ رو هم گذاشتم!
دوست داشتی سری بزن باز!
گاهی وقتا تنهايی چقدر لازمه،اگر تو اين تنهايی بشينی و شعر های مورد علاقه ات رو بخونی ديگه محشر ميشه ((ببخشيد کمی دور از ادب حرف زدم!!))
پاسخ دادنحذفممنون.
هميشه تو اوج شلوغی هم میشه بی خيال شد و رفت تو مود آرامش..
پاسخ دادنحذفآرامش؟...گوهر گم کرده ای است....
پاسخ دادنحذفاول اينکه جواب پست قبلی رو خودت ندادی ؟!! فکر نکنی يادمون رفته هاا ... بعدم اينکه آرامش ؟؟؟ واژه غريبی ست .. ديری ست که گمش کرده ايم ... چو از اين کوير وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه ها به باران برسان سلام مارا ! ...
پاسخ دادنحذفراستی عکست هم باز نشد
پاسخ دادنحذفاين اتاق اصلا پنجره اي ندارد
پاسخ دادنحذفمي ترسم
مي ترسيم....
سلام ممنون که سر زدی به من بازم اون ورا بیا
پاسخ دادنحذفوبلاگت جالبه کلی ذوق کردم.بازم میام اینجا فعلن
منم دلم آرامش می خواد منتها نه تو قايق ،اون طوری همش می ترسم چپه شه! دلم می خواد برم کنار دريا بشينم رو شن ها...يه نسیم خنکم بياد...ساعت ها دريا رو نگاه کنم و منتظر غروب بشم
پاسخ دادنحذفچه گیری کردیم مامامااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
پاسخ دادنحذفاول آمدنم همه حالشون خوب بود نمیدونم چرا اینجوری شد
دانيال خبر از نيست من خيلی
بعد نازنين حالش بد شد
حالا تو هم ميخوای بری تو اتاقی که نمی دونم پنجره داره يا بجای پنجره ديوار
همه نصيت می کنند برو برو حال اگر تو بری تکليف من چی ميشه بابا
واقعأ من میخواین بکشید
من که می دونم هم این چیز ها زیر سر این عکس است که باز شد!!!!!!!!
راستی سرما خوردم نمی يای ايادت
پاسخ دادنحذفحس جالبه...ميتونی بری شمال و به اين آرزوت برسی فقط کتاب فروغ يادت نره
پاسخ دادنحذفآرامش....چقدر دست نيافتنيه برام
پاسخ دادنحذفدوباره اومدم!
پاسخ دادنحذفديدم واسه بعضيا اين عکس باز نشده اومدم بگم که خوش به حال خودم که باز شده و کلی شکلات خوس مزه خوردم!!
حالا از چی می ترسيد؟! نکنه از کوسه های اقيانوسه؟!
پاسخ دادنحذفبه انتهاي احساسي ارام انديشيدم
پاسخ دادنحذفبه انچه که ارامشي بزرگ است
در نهايت تصويري عاشقان
ممنون که سر زدی (شعرم از يک شاعر جوان اما دل شکسته است )بازم بهم سر بزن
پاسخ دادنحذفسلام ممنون که سر زدی احساست خيلی زيباست و ساده است اميدوارم هر جا هستی لبت خندان و دلت شاد باشه
پاسخ دادنحذفراستی آپ کردم بيا
پاسخ دادنحذفسلام.همين الان بارون اومد.احتماْ شمام زير بارونين!
پاسخ دادنحذفراستی اگه پيداش کردی سلام مارم بش برسون!
نظرتون در مورد تبادل لينک چيه؟
پاسخ دادنحذفسلام .حالا چرا انقدر احساساتی هستی پسر ؟
پاسخ دادنحذفآرامش يه موهبت خيلی خيلی بزرگه اميدوارم هميشه راحت بتونی به دستش بياری .
پاسخ دادنحذفخرس-گل-شکلات ؟ هر۳تا عشق منن که
سلام
پاسخ دادنحذفآرامش.....براستی چیست این آرامش....یک خواسته بر حق و یا یک هوس بیجا و نا حق....موضوعی آزار دهنده و یا راهی برای خود فریبی و امیدی واهی....!
هرچه هستی...سیاحت دریا کنار .....یا بودن با یار... من ترا میخواهم...بصورت لبخندی باشی جاری بر لب همه آدمها...لبخندی که دنباله اش زهر خند نباشه...و این تنها چیزیست آرامش بخش برای من.
موفق باشید.
بنزوديازپين بد نيست ها ولی پسر خوب سعی کن هميشه قدر موقعيتت رو بدونی .
پاسخ دادنحذفسلام
پاسخ دادنحذفخوب راستش رو بخوام بگم، من هم چند وقتیه آرامشم رو گم کردم. سعی می کنم با مشغول کردن خودم به برخی کارا خیلی بهش فکر نکنم. اینجوری کمتر اذیت می شم.
سلام.وانسان سرشار از خالی درانحنای يک هجوم ناخواسته.....به روزم.ياعلی.
پاسخ دادنحذفسلام
پاسخ دادنحذفمرسی اومدی
حتما بيايا ۴ ابان
منتظرتونم
سلام . اين وبلاگ پيامه ؟ من که باور نمی کنم ! هم خيلی خوشحالم و هم متحير ...چندی پيش که موفق شدم چند دقيقه ای آنلاين بشم و به دوستان سر بزنم يادمه يه شکل ديگه بود ضمنا عکستم گذاشته بودی که زيارت گرديد آقای دکتر ! حالا شايدم کوچه را اشتباهی پيچيدم ... لطفا منو مطمئن کن !!! بهر حال خيلی از ديدن دوباره مطالبت لذت بردم . بخصوص روز جهانی کودک و دوگانه ی رمضان ... و چه عکسهای زيبايی . تا بعد دوست من
پاسخ دادنحذفسيييلام. وای من چقدر عقب افتادم از همه چيز مرسی که سر زدی.
پاسخ دادنحذفچرا اين روزا هر کيو می بينم دپرسی گرفته؟؟؟؟what's wrong with u؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ دادنحذفغصه نحور مثل تو زیادن . نمونه اش من و همسرم . دوست داریم یه خورده آرامش داشته باشیم . اصلا بریم ایران ۳ ماه اصلا کار نکنیم درس هم نخونیم . هیچی . فقط آرام . چه خوب میشد ها نه ؟؟؟
پاسخ دادنحذفسلام
پاسخ دادنحذفخوبی
اپم بيا
موفق باشی
اين وبلاگ و نوشتن همه چی بهم کمک کرده که کمی آروم تر باشم.
پاسخ دادنحذفخبر باحالم واسه شما نبود دکی جون صرفا مخصوص سوزی جونمهکه واسه شما می شه خانم دکتر سوزی خانم(خانمشو دو بار میگیا)
پاسخ دادنحذفدل ز اميد وصل تو همدم جان نمی شود
پاسخ دادنحذفجان به هوای وصل تو خدمت تن نمی کند