ک مثل کپل :
من مدرسه موشها رو خیلی دوست داشتم. ازبین بچه های مدرسه هم کپل رو خیلی دوست داشتم. اخه یک جورایی مثل خودم بود یک تپل بچه ؛ شکم گنده ؛ پر خور.همیشه ک مثل کپل ورد زبونم بود .
راستی شما کدومشون رو بیشتر دوست داشتین ؟
در مدرسه موشها يك مشت بچه موش شلوغ و البته جذاب سركلاس درس اتفاقهاى خنده دار و بامزه راه مى انداختند ، نارنجى يك دختر لوس و نازك نارنجى بود كه زبونش هم مى گرفت و هى مى گفت: هيش، چقدر بدم مياد از اين جور موشا، كپل هم كه از اسمش پيدابود كه يك موش شكمو و پرخور و تااندازه اى تنبل است، دم دراز يك موش تر و فرز و حاضرجواب، دم باريك حسابى دست و پاچلفتى كه كپل هى گولش مى زد و خواركيهايش را مى خورد، گوش دراز كه گوشهاى خيلى تيزى داشت، خوش خواب كه همش مى خوابيد، عينكى و خواهرش كه بچه درس خوان كلاس بود و…، آقا معلم هم با آن عينكش هى سعى مى كرد شاگردانش را كنترل كند و آشپزباشى كه در اواسط سريال سروكله اش پيداشد، وقتى كه بچه موشها به پيك نيك رفتند.
من هم کپل رو دوست داشتم...
پاسخحذفآخـــــــــی!!تپل!! اما من الان خودم مصداق خوش خوابم...سر همه کلاس ها خوابم و هميشه هم خوابم مياد!!
پاسخحذفای جان............... ما که اين روزا سوژمون شده.................. پسر عمه جانمان يه نامزد کپل اختيار کرده................. خوده اين پسر عمه راه ميره به خانومش ميگه ک مثل کپل.............
پاسخحذفسلام وای راست ميگی يادش بخير عجب دورانی بود
پاسخحذفکاش هميشه بچه می موندم
من از نارنجی خيلی خوشم ميومد
مخصوصا وقتی ميگفت ايششششششششششششش
من کپل رو خيلی دوست داشتم!ولی تو اون دوران يه احساس بدی راجع به نارنجی داشتم!!
پاسخحذفآها! تون صدای آقا معلم رو خيلی دوست داشتم
وای پيام منم عاشق کپل بودم و هستم ... من سي دي هاي مدرسه موشها رو خريدم... ۶ تا سي دي است.. من كه كلي از ديدنشون لذت ميبرم
پاسخحذفسلام
پاسخحذفيادش بخير
ايام کودکی..........
خيلی دلم برای اون روزها تنگ شده
چه روياهای داشتيم...
به اميد ديدار
وقتی می ديدم اين فيلمو استرس بهم وارد ميشد هر دفعه می ترسيدم مثل کارتون چوبين که چقدر حرص می خوردم(آخه خیلی بچه بودم)...ولی کپلو دوست داشتم و اون موشه که با ماره جنگيد...عاشق اون شدم
پاسخحذفراستی منم مثل مو مو از چوبين خيلی بدم می مومد خيلی می ترسيدم
پاسخحذفاقا شکمو و توپول اپم بيا
من هم کپل را خيلی دوست داشتم.
پاسخحذفبين خودمان باشد خيلی شکمو هستم
الهم غیر سوء حالنا بحسن حالک
پاسخحذفسلامی به خوش بوی عطرقرآن و زیبای آیات حق
من سرمایی را خيلی دوست دارم
منظور از (خ)چی بود هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها
متشکرم سر زدی بازهم از اي
ای جونم! يادش به خير! من نارنجی رو دوست نداشتم! ولی همه می گفتن عين منه! لوس و قهرو و...!
پاسخحذفنارنجی خيلی حرکات با مزه ای داشت(ايششش دمی ميشم)سرمايی با عطسه هاش خيلی بامزه بود کپل که بعضی وقتا حرصمو در می آورد آقای معلم خيلی باحال بود با اون لباسای شيکش وکت چارخونش وقتی داد ميزد کپل!خداييش کارتونای نسل ما يه چيز ديگه بودن
پاسخحذفراستی مرسی بابت لينک
پاسخحذفمن کپل رو دوست داشتم آخه يه موش چاق مهربون بود ......منتظرتم دکتر
پاسخحذفمن همه ی عروسک ها رو دوست داشتمخیلی قشنگ بود
پاسخحذفراستی شما که شبيه گالونی بودين؟!!گالونی کپل مانند
پاسخحذفياداوری قشنگی بود
پاسخحذفمن کپل دوس داشتم.اما کوچکترين شباهتی بهش ندارم.جزو بد اشتا ترين آدمام.درست بر عکس اون.
سلام دکتر. اول مهر بر شما مبارک.کدوم مرحله از درس به سلامتی شروع شد واسه شما؟استاژری.اينترنی يا رزيدنتی.خوب منم کپل رو دوست دارم خیلی.مواظب خوراکی هات باش که اومدم!
پاسخحذفمنم به خاطر علاقه وافرم به انواع خوراکیها، بدین وسیله حمایت خودم رو از کپل اعلام میدارم!
پاسخحذفیه عالمه یاد اون دوران افتادم. یادمه تازه جنگ تموم شده بود. چقدر این کارتون رو دوست داشتم! هنوزم که هنوزه اگه جایی باشه منم میشینم به نگاه کردنکپل و دم درازو خیلی دوست داشتم
پاسخحذفسعی کن به زرگا یاد بدی که برای ارتباط با تو زبون سادگیو یاد بگیرن. در ضمن من همیشه آپم
سلام.آخ که گل گفتی.يه چند وقتی است که ميخواهم برم سي دی آن رو بگيرم.هی کار پيش می ايد.به نظر من که شاهکار بود.حيف که ديگه پخش نميشه.منم کپل رو از همه بيشتر دوست داشتم.يه جورايی دلم براش می سوخت.چون هميشه گرسنه بود به من سر بزن خوشحال ميشوم.
پاسخحذفسلام خوبی ممنون که سر زدی آپ کردم بيا ببين راستی يادش بخير اون موقع ها منم مثل خپل بودم خيلی دوست داشتنی بود خاطره زيبايی را يادآور شدی ممنون
پاسخحذفپيام جان سلام ممنون عزيز از لطفت .. گرچه حس ميکنم الان نميتونم حتی يک درصد از اونچه در دلم ميگذره رو بنويسم ... بعضی وقت ها ناراحتی های به ظاهر الکی آنچنان سد راه آدم ميشند که اجازه هر کاری را می گيرند ... گريز قشنگی بود به دنيای کودکی تو اون مدرسه من دم دراز رو خيلی دوست داشتم و البته کپل ... واقعا برنامه های کودک آن موقع هم حال و هوای قشنگتری داشت ..
پاسخحذفراستی راجع به پست پايينی من هيچ وقت تجربه اون سفره و مادربزرگ و خانواده دور هم رو نداشتم هميشه همين چند نفر خانواده خودمون دور هم بودند ... خيلی ها وقتی از اون دوران حرف ميزنند تجسم ميکنم ببنيم چه حال و هوايی داشته گرچه نميتونم ولی حتما قشنگ بوده به هرحال اونچه الان به جا مونده جز دوری و تنهايی آدم ها چيزی نيست .. يک زندگی ماشينی و به دور از احساسات ...
پاسخحذفايول منم عاشق کپل بودم...کلا از آدمای قلمبه که قیافهء احمق دارن خیلی خوشم میاد
پاسخحذفسلام
پاسخحذفمن آپم
و منتظر حضور پر مهر شما . . .
راستی بالاخره آپ کردم....يه کم از دل و دماغتم به من بده
پاسخحذفاوا داش پيام بدو برو خونه تون سر ظهری الافا رو می گيرن
پاسخحذفيادم نيست كدوم بيشتر دوست داشتم!
پاسخحذففقط کپل ! اينو خودم يادم نيست ولی دوستم ميگه يه بار موشا رفته بودن اردو و کپل از بس خورده بود دل درد گرفته بود و گذاشته بودنش روی يه تخت روان و اونم خوابيده بود و ميبردنش ..
پاسخحذفسلام آپم:
پاسخحذفhttp://negarestan64.persianblog.ir/1385_7_negarestan64_archive.html#5646551
خبر مهمه ها
سلام من از متنتون که درمورده مدرسه موش ها بود خيلی لذت بردم اخه معلممون که يه آقای خيلی باحاله به من ميگه موشی
پاسخحذفومن دلم می خواست بدونم کدوم يکی از موشام حالا فهميدم دم درازم يه موش تر و فرز و حاضر جواب مرسی به خاطر همه چيز موفق باشی