مکان : کلاس آناتومی عملی زمان : سال ۱۳۷۸
استاد : خوب بچه ها این عصب اگه گفتین چیه ؟
همهمه در کلاس. هر کی یک چیزی میگه و استاد بیات با پوزخند منحصر به فردشون مداوم میگفتن خیر اشتباه هست و یکدم نیش آزار دهندشون تا بناگوش باز بود.
دانشجوی نحیف و لاغر کلاس 

: استاد من بگم؟ استاد من بگم ؟ استاد من جواب بدم ؟
استاد : خوب ظاهرا آقای دکتر هم می خوان اظهار نظر کنن . همه ساکت باشن ببینیم ایشون که ساعت ۹ میان به جای ساعت ۸ ( خنده مداوم دانشجویان در صحنه ) چه نظری دارین. خوب بفرمایین همه منتظریم.
دانشجوی نحیف و لاغر کلاس
: نمی دونم ( ترکیدن کلاس از خنده )
استاد : در حالیکه نیشش بسته بود و از عصبانیت سرخ شده بود : آقای دکتر تشریف ببرین بیرون لطفا .
دانشجوی نحیف و لاغر

: استاد مگه ندونستن عیب هست ؛ نپرسیدن عیب هست . (خنده حاضرین )
استاد :با عصبانیت تمام. آقای دکتر تشریف ببرین بیرون .شما آبرو همه خانوادتون رو بردین با این کارهاتون.واقعا من تعجب می کنم خانواده به این محترمی اونوقت شما.......................

شعر باران :
باران می بارد
و باران چه زیبا بهانه ایست
برای تو را به یاد آوردن
باران می بارد
و باران چه زیبا ترانه ایست
برای تو را فریاد زدن
باران می بارد
و من هنوز در کوچه انتظارم
آرزوی دیدار تو ؛ در سر دارم..........
من اول شدم ؟!! ميبينم که آدمای لاغر رو مسخره ميکنی ! :)
پاسخ دادنحذفسلام آقا پيام گل
پاسخ دادنحذف...
شرمنده سرم خيلی شلوغ بود نميتونستم زود زود سر بزنم
...
رفيق آپ کردم خيلی خوشحال ميشم بازم به من سر بزنی منتظرتم ياحق
سلام!
پاسخ دادنحذفممنون که سر زدين!
می تونم تصور کنم چهره ی استاد چه طور شده...(ترکيب اين دو شکل با هم)
يه بار سر کلاس يکی از بچه ها گفت : استاد فکر نميکنيد اين قضيه اينجوری باشه..؟!
پاسخ دادنحذفاستاد(؟) مربوطه شاکی شد و اون پسر رو انداخت بيرون! که چطور جرات کردی..
بايد نفهم باشيم تا استاد از فهم خودش احساس غرور کنه..
مرسی از لطفتون به نوشته هام آقای دکتر . اميدوارم موفق باشيد . ( اگه موفقيت تو اين رشته معنای بيرونی داشته باشه البته ! ) بهرحال اميدوارم هميشه دلتون خوش باشه .
پاسخ دادنحذفحالا آخرش اين دانشجوی نحيف فهميد عصبه چی بود؟! راستی، چرا ديگه خبر نميدين آپين؟!
پاسخ دادنحذفپيام جان، نمي دونم چرا از اين مطلبت كه خودمونيم خيلي هم خنده دار نبود اين قدر خنده ام گرفت. شايدم خيلي خوب تو ذهنم تصويرش كردم. از شعره هم لذت بردم.
پاسخ دادنحذفشعر خيلی لطيفی بود.
پاسخ دادنحذفاگه واقعا همچين استادی دارين خيلی لوس........
پیام جان ما هم رو می شناسیم؟ اگه اهل مسنجر هستی منو با arminghahghaei
پاسخ دادنحذفاد کن که از آپ کردنت باخبرم کنی. خوشحال می شم. در ضمن خواستم حال بدم گفتم جندان بامزه هم نبود. اتفاقا خیلی هم بی مزه بود در مورد وبلاگ خودم هم همینه که هستو من تشویش اذهان عمومی نمی کنم. دلم می خواد چیزایی که مردم ما معمولا فراموش می کنن یا خودشونو می زنن به فراموشوندن بهشون یادآوری کنم. شما بگو کجاش غلطه.
سلام لاغز جان!!!!
پاسخ دادنحذفشعره حال داد...
تيکتم خوب بود...
سلام پيام جان
پاسخ دادنحذفشعر بارونيت خيلی زيبا بود ...شاعر لحظه های بارانی!.....اين پست پايينی چی بود؟ ...تبليغ وبلاگتو ميکنی ....چه خبره ....هزاره سوم!...خيلی بامزه بود ...خوشم اومد .....منتظرتم پيام جان ...با يه شعر جديد از خودم ...
در همين نزديکی
دختری را می شناسم...........
.................
.............
منتظرتم ...نمی خوای خوشحالم کنی؟
سلام ..
پاسخ دادنحذفشعر زيبايی بود..مرسی سر زدی..اميدوارم هميشه بيای چون من هر روز آپم..
راستی..اون دانشجوی لاغر خودتی؟
پاسخ دادنحذفبيات اون لبخندهاش هيچوقت يادم نمیره...اون که زمان ما درس تئوری نمیداد٬هيچوقت هم نمیگفت آقا يا خانم دکتر...ولی چه جراتی کردی اينجوری بهش بگی...
پاسخ دادنحذفای شيطون!!...در ضمن بسوزه پدر عاشقی!
پاسخ دادنحذفاوه اوه چه کرديد با استاد!!!
پاسخ دادنحذفباران را دوست دارم.
پاسخ دادنحذفبوی خاک ميدهد باران .
اينو يک روز بارانی نوشتم طولانيه و اين جا نميشه نوشتش .يک روز توی وبلاگم مينويسم و خوشحال ميشم بخونيدش ونظر بديد.واون خاطره فکر ميکنم برای اونهايی که شرايط کلاس های اناتومی رو ديده باشند و اساتيد محترم آناتومی را تجربه کرده باشند خيلی چيز ها رو تداعی ميکنه چه روز هايی بود .يادش به خير. پيروز باشيد همکار بيکار
شعر باران خيلی خيلی قشنگ بود ...
پاسخ دادنحذفاون ياد قديما هم که عجب دل و جراتی داشته دانشجو!
ايول دکتر استاد ضايع کن...دمش گرم
پاسخ دادنحذفخوب وقتی از ترم يک به يه جوون هجده نوزده ساله بگن خانوم دکتر آقا دکتر از اين بهتر هم نميشه دکتر جان ...سيستم از پايه مشکل داره و نه فقط در رشته شما که همين مشکلو ما هم داريم البته از اون طرف ... ولی خيلی بانمک اومده تيکه رو حالا اين دانشجوی لاغر خودت که نبودی !! الان انترن کجا هست ! .... باران ميبارد امشب .. دلم غم دارد امشب ...
پاسخ دادنحذفحالا اين دانشجوی لاغر نحيف پسر اتند يا متخصص معروفيه ؟ ...ما شکرخدا واحد عملی مون کم بود يه بار استاد همين سوالو کرد که راجع به عصب شبکه بازويی بود من گفتم والا نميدونم چه عصبيه ولی اينا چقدر شبيه ماکارونی اند !! دکتر مونده بود چی بگه گفت خوبه جلسه اول تشريح به جای غش کردن جسد رو خوراکی می بينين ! ... راستی موش سفيد های اتاق بغلی رو که ديدی خيلی با نمک اند .. نه ؟
پاسخ دادنحذفآقای دکتر شجاع نحيف ( از اون لحاظ ) استاد دست انداز ...
پاسخ دادنحذفشيطونی ؟!!! ساکت بشين درست رو بخون ...
عجب خاطره ایاما يکم گريه دار بود
پاسخ دادنحذفاين پستتون خیلی تاثیر گذار بود
پاسخ دادنحذفسلام البته با قهر
پاسخ دادنحذفزيبا بود مخصوصا وقتی استاده ميندازتش بيرون چون حقش بود
اه اه اه!
پاسخ دادنحذفکلا عرض شد!
اه اه اه!
منم می خوام بلينکم با اجازه!
شعرتون خيلی قشنگ بود. و البته خاطرتون!
پاسخ دادنحذفاز وبلاگتون کاملا مشخص بود که شيطونيد اما خوب اين پست يه سری اطلاعات ديگه هم داشت
سلام
پاسخ دادنحذفبا "گرگ" به روزم...!
خوشحال میشم تشریف بیارین
خبر که ندادین؟!!اما من اومدم.جالب بود.شعرتون قشنگ بود
وای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
پاسخ دادنحذفخوشم مي آد از اين بچه پرووااا
پاسخ دادنحذفکاش می شد چتری گرفت نه بر شانه هايش بر جای قدمهایش که نشويد باران اين بی تکرار را بر سنگ فرش کوچه
پاسخ دادنحذفخوشحالم با وبلاگت آشنا شدم و خوشحال از اينکه به من هم سر بزنی
باز باران با ترانه .....
پاسخ دادنحذفمی خورد بر بام خانه .....
يادم آيد زير باران .....
توی جنگلهای گیلان...
کودکی ۱۰ ساله بودم... ...........
سلام . باز باران با ترانه بارون خيلي اتفاقات رو به ياد آدم مياره . كاش الان هم بارون مي اومد
پاسخ دادنحذفسلام.زيبا بود.حس زيبايی داشت والبته صميمانه.ياعلی.
پاسخ دادنحذفسلام ممنون که به وب من سر زديد و لينک کرديد ...وب شما هم جالبه....نکنه اون اقای دکتر نحيف و لاغر شما بوديد؟؟؟؟منم لينکتون کردم با اجازه
پاسخ دادنحذفسلام دوست گلم.
پاسخ دادنحذفمن آپ کردم.
با موضوع : جواب نظر سنجی در مورد رنگ نارنجی.
جواب کامنتهای دوستانی هم نظرشون رو گفته بودن توی این پست نوشتم.
خوشحال می شم بازم به من سر بزنین و از جواب پست نظر سنجی دیدن کنین.
دوستدار همتون،
محیا.
حالا اين دانشجوی نحيف واقعا نميدونست يا ميخواست حال استاد رو بگيره؟!!
پاسخ دادنحذفکدوم دانشگاهی؟
پاسخ دادنحذفbaran bahaneist baraye hezar bar be yad avardane kasi ke royaye har lahzeye tost.royai ke ba cheshmane baz ham soraghat mi ayad.
پاسخ دادنحذفدکی تو هم ؟؟؟؟
پاسخ دادنحذفانتظارم بيشتر از اينا بود ازت
سلام دوست خوبم
پاسخ دادنحذفموفق باشی
اپم
واقعا کار خوبی کردين که اعلام کردين
پاسخ دادنحذفندانستن عيب نيست!!
سلام دوست عزيز
پاسخ دادنحذفخاطره جالبی بود
شاد و سربلند باشيد
خيلی باحال بود...!حقيقت بود ديگه...چه ميشه کرد؟!بهم سر بزن..آپم...بابای
پاسخ دادنحذفسلام آپم...................
پاسخ دادنحذفاون شاگرد نحيف و لاغر کلاس احيانا کی بوده؟!کفشامم تو بارون خراب ميشن!
پاسخ دادنحذفسلام.بازم بآپ وخبرکن.مرسی بهم سرزدی.منتظرتم
پاسخ دادنحذفخوبه! منم زياد تيكه مي ندازم سر كلاس ولي تا حالا كار به بيرون كشيدن نرسيده(البته من دبيرستانم) خوبه داشنگاه خيلي خوش مي گذره.
پاسخ دادنحذفيه چيزي هست حس مي كنم شما آدم مهربوني هستي نمي دونم چرا..! چرا؟
وقتی نيش استاد بسته شد حال کردم
پاسخ دادنحذفآخی خيلی قشنگ بودها ببين من به رنگ قرمز حساسم . لطف کن کمی کم رنگتر يا همشو با يک رنگ بنويس . مرصی ها راستی آپم موضوع جالبیه . خودت بيا و بخون . راستی عکس پسرم هم گذاشتم . راقب بودی در خدمتتون هستم .
پاسخ دادنحذفبازم ياد قديما داريد؟
پاسخ دادنحذفوای امروزچقدربهت سرزدم.نگی اين دختره بيکاره.
پاسخ دادنحذفمن يه دکتر آشنا می شناسم رژيم چاقی برای آدمهای نحيف!!!!!!!! می ده. می خواين يه وقت بگيرم ازش؟؟؟
پاسخ دادنحذفحالا ياد گرفتی که بعضی وقتا پرسيدن عيبه
سلام.نمی دونم چرا نثرم اين همه گنگ ونامفهومه.سعی می کنم ساده تر بنويسم.ياعلی.
پاسخ دادنحذفسلام.... ...پيشمون بياين...من آپم
پاسخ دادنحذف:))... عجب! خانواده اون بابا رو از کجا می شناخت!
پاسخ دادنحذفمرسی برای لينک....
واقعا خانواده به این محترمی اونوقت شما ... !
پاسخ دادنحذفسر کلاس عصب شناسی (!) خوب رو اعصاب استاد راه ميری و بدبختو عصبی ميکنی ها ! البته خود استاد هم خيلی حال عصب بوده !
سلام پيام جان. آره شعرهای اون وبلاگ مال خودمه ممنون که بهم سر زدی. بازم اونورها بيا
پاسخ دادنحذفسلام داداش پیام بابا کات حرف نداره معرکه هستی / یه سر بیا پیشه من منتظرم by
پاسخ دادنحذفممنون از اینکه هميشه انرژی مثبت می دهيد .و خوشحالم با کسی آشنا شدم که این همه وب لاگش طرفدار داره.مثل اینکه زیاد هم در پست قبلی دچار توهم نبودید . در هر صورت موفق باشید .راستی جواب سوالتونو کجا بنویسم؟
پاسخ دادنحذفبعد اين دانشجوی نحيف و لاغر کلاس شمايين ؟ همون آقای دکتر که آبروی خانواده رو برده ؟
پاسخ دادنحذفمن عاشق خنده های دکتر بياتم!!! و همچنين اون شونه ی کوچولويی که تو جيب روپوشش ميذاره و قبل از شروع کلاس بچه های دندون موهاشو شونه می کنه!!
پاسخ دادنحذفواااااااااااااااااااااااااای از دست تو پيام!!!
پاسخ دادنحذفحالا رفتی بيرون آخرش يا نه؟؟
پيام دوست خوب من مرسی برای حضور خوبت
پاسخ دادنحذفبله وصف دکتر شنیدنه هنوز.پس شما هم جز بجه های علاف پزشکی بهشتی هستی.
پاسخ دادنحذف