قصه درختان خیابان خاطره :
اسم این خیابون پهلوی یا مصدق یا ولیعصر نیست اسم این خیابون خاطره است . خیابونی که نقطه اشتراک خاطرات ۳ نسل از ایرانی هاست. خیابونی که پدرها و پدر بزرگ هامون توش روزهای جوونیشون رو گذروندن. خیابونی که پدر و مادرهامون از هر گوشش خاطره ای دارن از پارک ملت از رستوران هاش و از درختاش ؛ که کنارشون قدم زدن و بهترین لحظه ها رو داشتن.درختایی که بزرگ شدن و خاطره ساز همه نسلها شدن. درختانی که رازدار نجواهای بسیاری از دلباختگان هستن و............
در سال ۱۳۰۹ خورشيدی احداث "جاده مخصوص پهلوی" به درازای ۱۸ کيلومتر از ميدان راه آهن در جنوبی ترين نقطه تهران تا ميدان تجريش در مرکز شميران آغاز شد..اين جاده با رديف منظم چنارهايی تشخص می يافت که هماهنگ با آب و هوا و پيشينه تاريخی شهر بود. چه آن که تهران را از قديم شهر چنارها خوانده اند و مثلا پيترو دلاواله، جهانگرد ايتاليايی سده هفدهم ميلادی، نوشته است: "اگر استانبول شهر سروهاست، تهران را بايد شهر چنارها خواند."
نابودی ۴۸ هزار چنار :
اطلاعات جسته و گريخته می گويند که هر سوی جاده مخصوص پهلوی ۳۰ هزار درخت کاشتند، يعنی در هر متر دو درخت و در سرتاسر خيابان ۶۰ هزار .
( تهران - ولیعصر - ۱۳۴۰ )
خيابون وليعصر ... برای منم کلی خاطره داره ... من واسه خودم ميگم ٬ تو واسه چنارها ...
پاسخحذفغم نابود شدن درختها هم بده به من ...
طهران ... !!!
are
پاسخحذفderakhtaye khiaboone valiasr
bara ki mohemme?
aslan ki saresho boland mikone ta bebine sayashono oonam too garmaye tabestoon
ya sefidie rangeshoon too zemeston
va ya hatta sedaye khesh khesh barghaashon
hame fekr mikonim ke derakhtaa mordan
dar haali ke maa adama ,mordehaayi shodim ke tanha nafas mikeshim
yaade musighie aroom e aabi ke az kenar e
in derakhtaa rad mishod bekheyr
yaade roozegaran yaad baad
سلام پيام عزيز
پاسخحذفوليعصر رو خيلی دوست دارم. خصوصا از چهار راه پارک وی به بالا رو. خصوصا وقتی داری نزديک تجريش ميشی. دلم خيلی تنگ شده برای يه دور زدن اساسی توی وليعصر.
ای خدا من که حسابی غمگينم اين روزا تو هم خوب ما رو تکوندی
ببخشيد که پست ديروزت نيومدم. اخه غايب بودم
به اميد چاو
به خدا خيلی باحالی
پاسخحذفپست ديروزت رو هم خوندم
خب مگه آلو خوردن اشکالی داره؟
خيلی هم حال ميده. بسوزه دل همه کسايی که نميتونن تجربه کنن
دمت گرم
به اميد چاو
اون تيکه گلنار رو هم خيلی خوب اومدی
پاسخحذفيادش بخير. اينو تو سينما بولوار ديدم. تو خيابون کشاورز.
اون زمانی که حالی ميکرديم باهاش
آخی ! نميدونستم اينقدر آمار بالايی داره از بين رفتنشون ! واقعاْ يه تهرانه و يه خيابون وليعصر! حيفه اگه همينجور به مرور نابود شن ! :(
پاسخحذفمعلومه که کسی به فکر نيست .... راجع به کامنتت هم بگم که بله نوشته ها مال خودمه
پاسخحذفآخــــــــی....چه جالب بود...منم خیلی دوسش دارم اين خيابون رو...
پاسخحذفاگه اون درختا زبون داشتن ٬چه قصه ها که نمیگفتن !!! پیام جان از اینکه یه سوژه بکر بهم دادی ممنون... رفتم که بنویسم ! راستی مطلب(سوء تفاهم) میتونست یه قصه باشه ٬ بهمین سادگی
پاسخحذفراستش گذارم به نورث ونکوور کم ميفته. بابا جان کمی هم مظلوم نمايي بد نيست به هر حال...
پاسخحذفسلام. مرسی از لطفی که به وبلاگ من داری. منم با افتخار لينکت رو گذاشتم. اميدوارم هميشه در هر کاری موفق باشی
پاسخحذفگفتی وليعصر ياده يه خاطره افتادم يه روز خسته و کوفته از بيمارستان شهدا اومده بودم بيرون تقريبن غروب بود و داشتم رانندگی ميکردم يکهو از دور ديدم يه دختر و پسر دارن تو تنهايی در پياده رو ..... ميکنن منم حس گل کرد ماشينو خاموش کردم و رو خلاص گذاشتم و همين طور که ماشين بهشون رسيد دو تا بوق گنده زدم بيچاره ها اينقدر ترسيده بودن که نگو بعد ماشينو روشن کردمو الفرار
پاسخحذفاينم مزد کارهای غير قانونی در خيابان
حالا هر وقت از اين خيلبون ميگذرم يادشون ميافتم طفلکی ها جون بودنو عاشق آخيييييی
ازخيابون ولی عصرخيلی خوشم مياد.لينکيدم بهت
پاسخحذفتو نقشه که نگاه میکنی از خودش خیلی دراز تر نشون میده ! تا حالا دقت کردی ؟ هی نوشته خیابان ولی عصر خیابان ولی عصر !
پاسخحذفمردم اين دوره زمونه يا هيچ احساسی نسبت به درختا ندارن يا بدشون مياد از درخت ! ميگن درخت خوب نيست مياد جلو پنجرمونو ميگيره ببخشيد!؟
پاسخحذفسلام اين يک پيام است برای پيام ! پيام پيام پيام پيام پيام پيام پيام پيام پيام را دوست داشته باش !
پاسخحذفاگه تونستی اينو بخونی !
باورکن درجريان يه وبگردی تويکی ازروزنامه های امروزديدم وازش خوشم اومد.بهرحال مثه هميشه دقت عمل داشتی
پاسخحذفسلام آقا پیام گل
پاسخحذف...
در مورد این پستی که گذاشتی می خواستم بگم من هم هر روز از این خیابون رد میشم چون سر کار من صدا وسیما هست و هر روز باید برم تو این خیابون واقعا درختهای بزرگ و کهن سالی داره
...
راستی ببخشید اگر دیر سر زدم
...
گر بيايي دهمت جان ورنيائي کُشَدَم غم
من که ميميرم از اين غم ، چه بيايي چه نيايي
...
من بروزم سر بزنی خوشحال ميشم منتظرتم
vaghan fekresho bokonin sare un derakhta va un adama chi umadeeeeee
پاسخحذفسلام
پاسخحذفجالب بود
ممنون که به وبلاگم ميان
سلام.باجال بود.مرسی
پاسخحذفسلام پيام جان بازم مثل هميشه نمرت ۲۰ خيلی جالب بود ...مطالب وبلاگت متنوع است ...خوشحالم....
پاسخحذفحيف!
پاسخحذفسلام
پاسخحذفمن يکی وقتی يه عکس يا تصويری از اون زمانها ميبينم احساس خوبی پيدا ميکنم که الان هم اون وقتاست............
اما ............
به اميد ديدار
چنارای ولی عصر خيلی باحالن...
پاسخحذفولی٬عصر باحالتره
مثل اينکه اونوقتا خوشگلتر بوده!
پاسخحذفدوستان و صاحب شهران روانیمون که تا همین چند وقت پیش می خواستن کل درختها رو بکنن به جاش خیابون تعریض کنند....!
پاسخحذفمی خوام بازم بهشون فحش بدم.. ولی بیخیال
من که تهران نيستم ولی با اين حال اون چنارارو خيلی دوست دارم....ميگم مامانم برام ازشون تعريف کنن
پاسخحذفکسی رو می شناسی که از اين خيابون بدش بياد؟
پاسخحذفآره خيابون خاطره انگيزيه...
پاسخحذفI've been sleeping in the street again
پاسخحذفlike a stray dog
I've been trying to feel complete again
but you're gone and so is God
می دونی وقتی تنها می شم و غربت می گيرم تو تهران چيکار ميکنم؟
پاسخحذفميرم از پله ها پايين و يه چرخی تو خيابون چتردار ( اين اسم وليعصر) ميزنم. ولی مواقعی که تو ترافيکش دستو پا می زنی قشنگی خيابون برات صفر ميشه بخصوص اگه استادتم بد عنق باشه برای دير رفتنت.
در ضمن در جامعه ای که جون آدمها و تعدادشون اهميتی نداره پس انتظار نداشته باشيم درختا مهم جلوه کنن براشون.
سلام.مرسی بهم سرمی زنی توهم خيلی راحت می نويسی.
پاسخحذفمنم اينقذه دوست دارم اين خيابونو....
پاسخحذف