۱۳۸۵ آبان ۹, سه‌شنبه

۹۸ بچه

ماجراهای من و آلوچه:

امروز مادر گرامی بنده رو مامور کرده بودن که برم عکسهایی که قاب کرده بودن رو از بازار تجریش بگیرم. بنده هم شکم گنده در راه رسیدن به قاب فروشی یک بسته آلوچه از اون غیر بهداشتی ها که الکی یک شماره ای روش زدن خریدم و شروع کردم به خوردن .حالا بگذریم از نگاههای رهگذران در صحنه ؛ که با نگاه های سرشار از تحسینشون من رو تشویق می کردن.البته بعضی از عزیزان برای تشویق من از انگشتانشون هم استفاده می کردن و بنده رو به دوستاشون هم نشون میدادن تا تشویق کنن .

ولی خوب من فاتحانه بسته آلوچه رو تو دهنم می کردم و به راه خودم ادامه می دادم . که یهو یک صدای آشنا باعث شد بنده قبضه روح شم .بعله مامان جان بودن که همراه با دوستشون که تشریف آورده بودن سینما .من هم از خجالت سریع به روش جیمز باندی آلوچه رو گذاشتم تو جیب شلوارم ولی تمام صورتم آلوچه ای بود.و قیافه بنده هم مثل دلقکهای سیرک

خلاصه آبروی نداشته ما  جلوی دوست خانم مادر بر باد رفت وبدتر از این آبروریزی  گیرهای خانم مادر هست که میگن پس تو کی می خوای بزرگ بشی ؛بابات وقتی همسن تو بود ؛تو 4 سالت بود و رگبار جملات  تشویقی و تحسینی .رگباری که هنوز ادامه داره .............که لازم به توضیح است با تشریف فرمایی آقای پدر احتمالا این رگبار به طوفان تبدیل میشه .

                                  

داشتم این پست رو می نوشتم .یکهو یاد گلنار افتادم. دختری که تو جنگل گم شد و با خرسها زندگی می کرد. یک شعر خاله غورباقه واسه گلنار تو همین صحنه ای که عکسش بالا هست می خوند.شعری که مدتها ورد زبون من بود.

۹۸ تا بچه // کنار کوچه // می خورن کلوچه //  کولوچه آلوچه و...

۱۳۸۵ آبان ۸, دوشنبه

خواننده ای با صدای جادويی

خواننده ای با صدای جادویی

کریس دی برگ :

ترانه ها و آهنگهای کریس دی برگ رو بسیار دوست می دارم.ترانه هایی که در اوج شادی ها و غمهام گوش کردمشون و هرکدوم برام یادآورخاطره ای هستن. تو هرکدوم از این ترانه ها جادویی نهفته هست. بیشتر ترانه هاش رو بارها و بارها گوش کردم .با بعضی هاشون اونقدر گریستم که احساس کردم دیگه اشکی برای گریستن ندارم . با بعضی از این ترانه ها آنقدر فریاد کشیدم و آنقدر با خواننده خوندم که دیگه صدام در نمیومده و بعضی دیگه رو در خلوت خودم آروم آروم زمزمه کردم. و این ترانه ها هرکدوم برای من خاطره ای هستن از روزهایی که گذشته.

و دیشب دوباره با گوش کردن آلبوم جدید کریس دی برگ به نام The Storyman تمام این خاطرات زنده شد . این هم آهنگی از این آلبوم هست که خیلی دوست دارمش.

The Shadow Of The Mountain

Last night I dreamed again that I was by your side,
I felt your tender kiss, and with your lips on mine,
My world became, complete again,
Beneath the shadow of the mountain, we were lovers till the dawn
was on the sea;

But with the morning sun the dream had disappeared,
And I awoke and still believed that you were here,
But soon the day will come again, beneath the shadow of the mountain,
I'll be with you when my soldier's work is done;

.....................

این هم لینک این آهنگ که البته فقط همین قسمت از ترانه هست ( حجمش ۲۰۰ کیلو بایت است و ارزش گوش کردنش رو داره )

                        

كريستوفر جان ديويسون ملقب به كريس دی برگ در ١٥ اكتبر سال ١٩٤٨ در آرژانتين متولد شد. پدرش 'چارلز ديويسون' ديپلمات انگليسی و مادرش 'ماوی اميلی دی برگ' منشی ايرلندی بود. كودكی كريس هنگامی كه ١٢ ساله بود خانواده اش به ‘Emerald Isle’ در ايرلند رفتند، جايی كه هنوز هم كريس دی برگ با همسرش دايان و سه فرزندش رزانا، هوبی و مايكل زندگی می كند.

در سال ١٩٧١ كريس برای پيدا كردن يك شغل در موسيقی به لندن سفر كرد. در يك رستوران و آرايشگاه به عنوان خواننده شروع به كار كرد. اولين موفقيت بين المللی كريس در سال ١٩٧٥ با آهنگ ‘Turning Round’ كه بعدها به اسم ‘Flying’ تغيير نام داد رقم خورد. اين آهنگ برای ١٧ هفته در صدر جدول بهترين ها در برزيل قرار گرفت و بيش از نيم ميليون نسخه از آن به فروش رفت. 
در سال ١٩٨٤ كريس هشتمين آلبومش را به نام ‘Man On The Line’ منتشر كرد. اين آلبوم شامل يكی از معروفترين آهنگ های كريس به نام ‘High On Emotion’ است كه در آن زمان در ده كشور اروپايی به عنوان بهترين آهنگ شناخته شد.

از میان فرزندان کریس روزانا از بقیه مشهورتر است. چون سال ۲۰۰۳ به عنوان دختر شایسته جهان برگزیده شد.همچنین کریس در آلبومIn To The Light که در سال ۱۹۸۶-۱۳۶۵ منتشر شد ترانه ای برای دخترش روزانا به نامFor Rosana خونده.

۱۳۸۵ آبان ۷, یکشنبه

در پی معنا

فرهنگ لغات نوین :

صداقت = دوستی ؛ دوستی از روی راستی و درستی ( فرهنگ فارسی عمید ؛ ایران ؛ تهران ؛ سال ۱۳۴۲ ؛ به کوشش حسن عمید )

صداقت = چیزی که امروزه دیگر وجود خارجی ندارد ولی در فرهنگ لغات قدیمی از آن به دوستی از روی راستی یاد شده است.( فرهنگ لغات نوین ؛ایران ؛ تهران ؛ سال ۱۳۸۵)

   

کویر دل :

کویر دل

منتظر باران است

اما باران؛

 دوستدار ؛ سبزه زاران است

ای کاش میدانست باران

 شاید که کویر ؛ شود گلستان

پس از بارش باران

کویر ؛ هنوز در انتظار است

چشم به راه ؛ بانوی باران است

۱۳۸۵ آبان ۵, جمعه

............

۱ - د        و        س        ت   /     د        ا        ش        ت        ن

۲ - د      و       س      ت  /    د      ا       ش      ت      ه  /   ش     د     ن

۳ - د  و  س  ت/ د ا  ش  ت  ن/و/ د  و  س  ت/ د  ا  ش  ت  ه/ ش  د  ن

۱ = Nothing 

۲ = Something

۳ = Everything

اسم این رز سونیتا ؛ است و در سال 2006 در آمریکا تولید شده است.

پ.ن.۱ : محتوی این پست یادگاریست از اولین شب کشیک اینترنیم که از بیکاری تمام اتاقم در اورژانس رو زیر و رو کردم و این متن رو که به انگلیسی نوشته شده بود ؛ روی دیوار پیدا کردم.

۱۳۸۵ آبان ۴, پنجشنبه

و شايد...

اگه می خواهید بچه دار شوید حتما بخوانید :

خوب سلام.چیه فکر کردین می خوام توصیه پزشکی کنم .   از من دور بادا که با این سواد تکمیلم توصیه پزشکی بکنم.خوب حالا البته این شکسته نفسی بود. چیه چیه می خوام دروغ بگم اینجا چهار دیواری اختیاریه می خوام بگم منم یک چیزایی بلدم آها و خود توصیه :

از اونجا که سیاست تکمیل خانواده قراره جانشین  سیاست نا صحیح و نامناسب تنظیم خانواده  بشه و نظر به ملاحظه فواید این سیاست که در دهه شصت موجب تشکیل صفهای طویل شیر خشک و پوشک در داروخانه ها و ایجاد یک اشتغال دائم برای خانواده ها شده بود ؛ می خواستم توصیه کنم اگر قصد بچه دار شدین از همین الان شیر خشک و پوشک ذخیره کنین. راستی یک مژده هم بدم با توجه به اینکه گفتن هر یک بچه باعث میشه یک ساعت از کار خانم ها کم بشه و ساعت کار ۸ ساعت در روز می باشد میتونین با داشتن ۸ بچه تو خونه استراحت کنین و حقوق بگیرین.

        

خوب من برای حمایت از این طرح چند تا شعار برای درهم کوبیدن و مشتی بر دهان شعار بیخود دو بچه کافیست زدن به ذهنم رسید که انها رو هم براتون می نویسم.راستی استفاده از این شعارها بدون ذکر نویسنده اش آزاد می باشد.

بچه بیشتر زندگی مرفه تر .

شما که اینقدر درآمدتون زیاده چرا ۲ تا ؛حداقل با این ثروت باید بچه باشه ۲۰ تا

فرزند بیشتر نشانه شخصیت شماست.

فرزند بیشتر زندگی بهتر.

استفاده از وسایل پیشگیری از بارداری نشانه بی فرهنگی شماست.

بچه بیشتر = کوپن ارزاق بیشتر = کوپن بنزین بیشتر = تربیت بهتر فرزندان

در ضمن برای اجرای درست این طرح هم چیزهایی به نظرم رسید که در پست بعدی میگم.

۱۳۸۵ آبان ۲, سه‌شنبه

اضطراب سلام

۱ - این روزها سخت در اظطراب یک سلامم..................

                 

۲- تعطیلات:

واقعا اینجا سرزمین عجایب هست.ناگهانی به صورت شبانه اعلام می کنن بعله تا آخر هفته تعطیل. البته برای من که بد نشد چون از مسافرت اجباری راحت شدم.و بر خلاف دیگران که تعطیلی باعث مسافرتشون شد تعطیلی باعث مسافرت نرفتن من شد.

۳ - شاهکار سریالی :

این سریالهای ماه رمضان هم شاهکار بودن . البته خوشبختانه من توفیق مشاهده بیشترشون رو نداشتم ولی این زیرزمین دیگه آخرش بود.یک آدم کلاهبردار حرفه ای شماره حسابش رو اشتباه بنویسه.بعد شماره حساب مال یک آدم هم اسم اون باشه اون صاحب شماره حساب هم تو کمیته امداد کار کنه .خداییش اینها روی هرچی فیلم آبگوشتی و فیلم هندی هست رو سفید کردن.حالا بگذریم که اخه یکی نیست بگه بچه دو ساله هم پول دزدی رو نمیبره بانک حالا یک کلاهبردار حرفه ای که دیگه جای خود. واقعا این سریال یک توهین به شعور مخاطب هست .تازه به علت شکسته شدن شاخ غول توسط اعضا این گروه سریال امروز هم مداوم تو تلویزیون ازشون تقدیر و تشکر می کردن.

۱۳۸۵ آبان ۱, دوشنبه

عيد مبارک

۱- عید مبارک :

دوستای خوبم که روزه گرفتین. خوب آرزو می کنم که به اونچیزی که می خواستین تو این ماه رسیده باشین و می خوام اولین نفری باشم که عید رو بهتون تبریک میگم.راستی خواستم براتون کیک بخرم دیدم فایده نداره تکراری هست را همین چون شماها تو این یکماه گشنگی کشیدین.( البته شاید چون خیلی ها موقع افطار اندازه ۳ وعده روزانه غذا می خوردن و تازه شام و سحر هم می خوردن.) دیدم بهترین کار اینه که براتون یک سفره رنگارنگ پهن کنم تا هرچی دوست دارین بخورین. حالا من یک شوخی ایی کردمبه اندازه بخور.نمی گی تو پرخوری می کنی بابام بفهمه من از این ولخرجی ها کردم اسمم رو از شناسنامش خط میزنه .بالاخره اصفهانیی گفتن ها .مراعات کن دیگه.

      

۲ - فقط پسرها بخونن :

از اونجا که این روزها مد شده که دختر خانمها جز افتخاراتشون هست که آشپزی بلد نیستن برای همین به آقا پسرهای گل توصیه می کنم یک سری به سایتهای زیر بزنن. کلی دستور آشپزی داره. و توضیحاتش هم خیلی خوبه.اگه هم هر مشکلی داشتین از خودم بپرسین.بله چیه درست خوندین از خودم .پس چی فکر کردین من الکی کپل شدم.من خودم یکپا آشپز هستم.و البته آشپزی رو هم خیلی دوست دارم.

 http://www.ashpazonline.com

http://www.link.ir/default.aspx?dirid=175

۱۳۸۵ مهر ۲۹, شنبه

گذر روزها

روزها

روزها کم کم میگذرن و من دارم دیگه تمام بی خوابی ها و شب بیداری ها رو فراموش می کنم . دارم کم کم کارهایی که دوست داشتم و به کلی کنار گذاشته بودم رو انجام می دم. یکسال و نیم قبل فقط زندگی من در بیمارستان و خونه خلاصه میشد ولی حالا دوباره نمایشگاه نقاشی میرم.دوباره کتاب می خونم . دوباره شعر می خونم و....ولی واقعا خیلی بد هست که من یکسال و نیم قبل فقط یک کار کردم و اون انترنی بود. حالا با خودم عهد کردم که هیچ کاری رو در ادامه تحصیلم فدای کارهای دیگه نکنم.امیدوارم بشه.

افسوس بعضی وقتها ما اونقدر سرگرم رسیدن به هدفی میشیم که اصل زندگی و زندگی کردن رو از یاد میبریم.و یادمون میره از فرصت ها و امکاناتی که داریم باید جهت لذت بردن خودمون استفاده کنیم.زندگی همین لحظه هایی است که میگذره......پس باید از لحظه ها لذت برد. 

راستی گفتم زندگی یاد جمله ای از گوته افتادم که میگه :

زندگی خیالی بیش نیست . ( گوته )

              

تعریف شما از زندگی چیه ؟؟؟