۱۳۸۵ بهمن ۵, پنجشنبه

دلتنگم

برادر جان دلم تنگه :

سلام.سلامی به وسعت آرزوها . آرزوهایی که دیر زمانیست خیلی از آنها را از یاد بردیم . آرزوهایی که زمانی مهم ترین دغدغه خاطرمان بود و اکنون که نگاهی به آنها می کنیم می بینیم که چقدر از آنها دور افتادیم.امروز که از پادگان بر می گشتم عجیب یاد گذشته ها افتادم و یاد آن زمانها که چقدر زیبا آینده ام را با بهترین دوست و مهربان ترین همدم همیشگی ام ترسیم می کردیم. یاد شبهایی که چقدر با هم نقشه می کشیدیم واسه روزهایی که اون هم دانشگاه قبول میشه. تازه داشتم مفهوم تکیه داشتن رو و به کسی تکیه کردن رو احساس می کردم که بهترینم میان ماندن و رفتن ، پرواز را برگزید و رفت .برادر جان دلم تنگه.برادر جان دلم تنگه.میگن گذشت زمان دلتنگی ها رو کم می کنه ولی من هر رزو دلتنگ تر می شم.باور کردم که دیگر نیستی ولی اندوه نبودنت هر روزبیشتر میشه.تو را می بویم همین نزدیکی ها هستی ، مثل همیشه.می خوام باهات درد دل کنم.ولی کجایی نمی بینمت.بیا می خوام باهات بازی کنم. بیا می خوام دوباره با همه شوخی کنیم و بخندیم.دوست دارم در یکی از شبهایی که خوابت را می بینم دیگر از خواب بیدار نشم و همیشه در عالم با تو بودن بمونم...........

 

و اما قصه شیرین پادگان :

خوب این هفته که خیلی خوب بود. این هفته من از یک سرباز نمونه تبدیل شدم به یک کارمند نمونه . کارمندی که صبح ساعت 4.5 صبح به سمت محل کار حرکت می کنه و هر رزو ساعت 6 عصر خونه هست.کم کم داره دفترچه مرخصی ام پر میشه بس که مرخصی ساعتی گرفتم.خاطره جدیدی هم که اتفاق نیافتده چون که فقط کلاس تئوری میریم و من رژه صبحگاهی رو هم به مدد تمارض درد پا پیچوندم و تنها اتفاق این روها تناول مداوم چیپس و پفک و تخمه در سر کلاسهای تئوری هست.البته در کنار اینها خواب رو هم باید اضافه کرد که یکی از ارکان مهم کلاس تئوری هست.من هم که در این روزها در حال تمارض هستم و از پوشیدن پوتین معاف شدم و با دمپایی سفید مشغول جولان در پادگانم.اینقدر هم جورابم خوشگل و گل منگولی هست که فرمانده محترم گروهان خواهش کرده یک جوراب یکم تیره تر بپوشم.واقعا جالب بود امروز داشت چشماش 4 تا می شد از دیدن من با اون جورابای گل منگولی .بیچاره با کلی خجالت به من گفت آخه آقای دکتر این جورابا شایسته شخصیت شما نیست.بیچاره من رو با آدم حسابی اشتباه گرفته.اتفاق مهم دیگه هفته گذشته برف بازی خفن درون پادگان بود که بنده بعد از کلی برف بازی مورد هجوم نا جوانمردانه یکی از دوستان قرار گرفتم که ناچار به دنبال کردن مهاجم به صورت دو در پادگان شدم که در حین دویدن مثل تانک خوردم زمین و شدم خرس برفی.در همین حین فرمانده گردان هم سر رسید که می خواست برای برف بازی گیر بده و با دیدن صحنه سقوط من در برف از زور خنده حتی نتونست یک کلمه حرف بزنه و رفت تو اتاقش.این رییس دفترش هم از این صحنه زمین خوردن من و تعقیب و گریز با موبایلش فیلمبرداری کرده که هر روز به من میگه می خوام بفرستم واسه اخبار 30 : 20 تلویزیون با عنوان سربازی پزشکان وظیفه.اتفاق قابل ذکر دیگه هم سبقت گرفتن چرخ ماشین دوستم از ماشین بود.ما داشتیم می رفتیم پادگان که یکهو دیدیم داره لاستیکمون از ماشین سبقت میگیره ولی خدا رو شکر مشکلی برامون ایجاد نشد و ماشین راحت ایستاد.خلاصه خطر از بیخ گوشمون گذشت.

۴۱ نظر:

  1. سلام. اولا  يه امضا بدن  قبل از اينکه مشهور بشی توی برنامه بيست و سی...دوما برای زمين خوردنتون

    پاسخحذف
  2. سلام. اولا  يه امضا بدن  قبل از اينکه مشهور بشی توی برنامه بيست و سی...دوما برای زمين خوردنتون

    پاسخحذف
  3. سلام. اولا  يه امضا بدن  قبل از اينکه مشهور بشی توی برنامه بيست و سی...دوما برای زمين خوردنتون

    پاسخحذف
  4. سلام. اولا  يه امضا بدن  قبل از اينکه مشهور بشی توی برنامه بيست و سی...دوما برای زمين خوردنتون

    پاسخحذف
  5. سلام. اولا  يه امضا بدن  قبل از اينکه مشهور بشی توی برنامه بيست و سی...دوما برای زمين خوردنتون

    پاسخحذف
  6. سلام....غم برای اينکه هنوز حسين رو نشناختيم...دلتنگی گاهی به هر بهانه ای سراغمون می آد....بازم خدا رو شکر که دوران سربازی برات رضايت آميزه....آهنگ زيبای علی رضا دوست امید خيلی جالبه

    پاسخحذف
  7. سلام....غم برای اينکه هنوز حسين رو نشناختيم...دلتنگی گاهی به هر بهانه ای سراغمون می آد....بازم خدا رو شکر که دوران سربازی برات رضايت آميزه....آهنگ زيبای علی رضا دوست امید خيلی جالبه

    پاسخحذف
  8. سلام....غم برای اينکه هنوز حسين رو نشناختيم...دلتنگی گاهی به هر بهانه ای سراغمون می آد....بازم خدا رو شکر که دوران سربازی برات رضايت آميزه....آهنگ زيبای علی رضا دوست امید خيلی جالبه

    پاسخحذف
  9. سلام....غم برای اينکه هنوز حسين رو نشناختيم...دلتنگی گاهی به هر بهانه ای سراغمون می آد....بازم خدا رو شکر که دوران سربازی برات رضايت آميزه....آهنگ زيبای علی رضا دوست امید خيلی جالبه

    پاسخحذف
  10. سلام....غم برای اينکه هنوز حسين رو نشناختيم...دلتنگی گاهی به هر بهانه ای سراغمون می آد....بازم خدا رو شکر که دوران سربازی برات رضايت آميزه....آهنگ زيبای علی رضا دوست امید خيلی جالبه

    پاسخحذف
  11. دلتنگ بودن سخته. بعضی نوعاش هم برطرف شدنی نیست

    وااای. من عاشق جورابم اونم از نوع گلمنگلی!!!پس حسابی معروف شدیا!! مطمئنن فیلم زمین خوردنت پخش شده!!

    پاسخحذف
  12. دلتنگ بودن سخته. بعضی نوعاش هم برطرف شدنی نیست

    وااای. من عاشق جورابم اونم از نوع گلمنگلی!!!پس حسابی معروف شدیا!! مطمئنن فیلم زمین خوردنت پخش شده!!

    پاسخحذف
  13. دلتنگ بودن سخته. بعضی نوعاش هم برطرف شدنی نیست

    وااای. من عاشق جورابم اونم از نوع گلمنگلی!!!پس حسابی معروف شدیا!! مطمئنن فیلم زمین خوردنت پخش شده!!

    پاسخحذف
  14. دلتنگ بودن سخته. بعضی نوعاش هم برطرف شدنی نیست

    وااای. من عاشق جورابم اونم از نوع گلمنگلی!!!پس حسابی معروف شدیا!! مطمئنن فیلم زمین خوردنت پخش شده!!

    پاسخحذف
  15. دلتنگ بودن سخته. بعضی نوعاش هم برطرف شدنی نیست

    وااای. من عاشق جورابم اونم از نوع گلمنگلی!!!پس حسابی معروف شدیا!! مطمئنن فیلم زمین خوردنت پخش شده!!

    پاسخحذف
  16. .·´¯`·«( SORENA )»·´¯`·.۷ بهمن ۱۳۸۵ ساعت ۱:۳۳

    سلام

    خوبی؟ اومدم نبينم ناراحت باشی.

    برادر جان دل من هم تنگه اما جز اشک ریختنهای يواشکی کار ديگه ای ميشه کرد؟ بعيد ميدونم گذر زمان بتونه خاطراه ها رو از ذهن پاک کنه يا حتی کمرنگ کنه

    ----------------------------------------

    خب پس راس راسی شدی يه سرباز وظيفه. ولی ميبينم که بساط خورد و خوراکی ات هنوز جوره ببينم قهوه هم ميخوره يا نه. خدای نکرده کافئين خونت نياد پايين

    خوش بگذره بهت. فقط مواظب سر و کله ات باش برادر جان

    پاسخحذف
  17. .·´¯`·«( SORENA )»·´¯`·.۷ بهمن ۱۳۸۵ ساعت ۱:۳۳

    سلام

    خوبی؟ اومدم نبينم ناراحت باشی.

    برادر جان دل من هم تنگه اما جز اشک ریختنهای يواشکی کار ديگه ای ميشه کرد؟ بعيد ميدونم گذر زمان بتونه خاطراه ها رو از ذهن پاک کنه يا حتی کمرنگ کنه

    ----------------------------------------

    خب پس راس راسی شدی يه سرباز وظيفه. ولی ميبينم که بساط خورد و خوراکی ات هنوز جوره ببينم قهوه هم ميخوره يا نه. خدای نکرده کافئين خونت نياد پايين

    خوش بگذره بهت. فقط مواظب سر و کله ات باش برادر جان

    پاسخحذف
  18. سلام!!

    جدی خيال کردين با اين همه تعريف های پر آب و تاب ما دلمون می سوزه و ميگيم چه حيف که ما سربازی نمی ريم؟؟ زهی خيال باطل! زهی تصور محال آقای دکتر!!!

    پاسخحذف
  19. سلام!!

    جدی خيال کردين با اين همه تعريف های پر آب و تاب ما دلمون می سوزه و ميگيم چه حيف که ما سربازی نمی ريم؟؟ زهی خيال باطل! زهی تصور محال آقای دکتر!!!

    پاسخحذف
  20. می‌بينم که خوش می‌گذره

    پاسخحذف
  21. می‌بينم که خوش می‌گذره

    پاسخحذف
  22. اصلا کارای سخت ندارين اونجا شما ؟ خب اينکه خيلی باحاله کيف مي کنی ...

    پاسخحذف
  23. اصلا کارای سخت ندارين اونجا شما ؟ خب اينکه خيلی باحاله کيف مي کنی ...

    پاسخحذف
  24. خدا خيرت بده .هفته ای يک بار که اپ می کنی و ماجراهات رو توی پادگان می نويسی کلی می خندم و دعات می کنم مادر .

    پاسخحذف
  25. خدا خيرت بده .هفته ای يک بار که اپ می کنی و ماجراهات رو توی پادگان می نويسی کلی می خندم و دعات می کنم مادر .

    پاسخحذف
  26. سلام

    من هم دلتنگم

    بعضی وقت ها دلتنگ دورانی می شی که هيچ وقت فکرش نمی کردی روزی دلتنگ اون موقع ها شی

    زندگيه ديگه

    پاسخحذف
  27. سلام

    من هم دلتنگم

    بعضی وقت ها دلتنگ دورانی می شی که هيچ وقت فکرش نمی کردی روزی دلتنگ اون موقع ها شی

    زندگيه ديگه

    پاسخحذف
  28. .. ومن هرگز سعي نكردم خوبتر باشم !

    و دل به حرفهاي پوچ اين و آن ندادم

    و هرگز دلم را به كسي خوش نكردم

    زيرا هيچكس نمي تواند تكيه گاهي براي ديگري باشد

    در اين بيابان همسفري به جز سايه ام ندارم

    و فرسنگها انتظار

    و انتظار .. چه فاصله بيهوده ايست .

    خوشحال مي شم بياي پيشم

    پاسخحذف
  29. .. ومن هرگز سعي نكردم خوبتر باشم !

    و دل به حرفهاي پوچ اين و آن ندادم

    و هرگز دلم را به كسي خوش نكردم

    زيرا هيچكس نمي تواند تكيه گاهي براي ديگري باشد

    در اين بيابان همسفري به جز سايه ام ندارم

    و فرسنگها انتظار

    و انتظار .. چه فاصله بيهوده ايست .

    خوشحال مي شم بياي پيشم

    پاسخحذف
  30. سلام ...خوبی؟...مرسی که با همه ی گرفتاری ميای سر می زني ...خوشحال می شم...

    آنقدر از پادگان گفتی منم هوس کردم برم...چرا دخترا سربازی ندارن؟

    این سبقته خیلی با حال بود

    فکر کنم دیگه چیزی نمونده هر چند که بد نمی گذره

    پاسخحذف
  31. سلام ...خوبی؟...مرسی که با همه ی گرفتاری ميای سر می زني ...خوشحال می شم...

    آنقدر از پادگان گفتی منم هوس کردم برم...چرا دخترا سربازی ندارن؟

    این سبقته خیلی با حال بود

    فکر کنم دیگه چیزی نمونده هر چند که بد نمی گذره

    پاسخحذف
  32. راستی آقای دکتر بلاگ جديدم افتتاح شد!!

    پاسخحذف
  33. راستی آقای دکتر بلاگ جديدم افتتاح شد!!

    پاسخحذف
  34. موج برف(شيطون بلا)۱۰ بهمن ۱۳۸۵ ساعت ۱۱:۰۳

    خججججججججججججججججججججججججججججالت

    خججججججججججججججججججججججججججججالت

    خججججججججججججججججججججججججججججالت

    خججججججججججججججججججججججججججججالت

    ببخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخشيد

    اشتباه شد

    پاسخحذف
  35. موج برف(شيطون بلا)۱۰ بهمن ۱۳۸۵ ساعت ۱۱:۰۵

    سلام خوبی آقای

    5 روزی کارم اینجا تمام شد

    فکرشم نمی کردم که این قدر زود تما م بشه ولی تمام شد 22 بهمن شاید بر گشته باشم یک سری بزن

    راستی مرسی از حضور تان

    بوس بوس

    پاسخحذف
  36. ببخشيد که نتونستم زودتر بهت سر بزنم...

    چرا هر جا ميرم همه دلشون تنگه؟!!

    بهم سر بزن...آپم....بابای

    پاسخحذف
  37. سلام

    قسمت اول:متاسفم خيلی متاسفم نميدونم چی بگم!

    پاسخحذف
  38. بچه ام دلش تنگ شده!! آخيييييييييی

    پاسخحذف
  39. راستی تيکه دومش هم خيلی باحال بود

    پاسخحذف
  40. سلام.انگار دير رسيدمقول می‌دم همه‌رو بخونم.ياعلی.

    پاسخحذف