۱۳۸۸ شهریور ۲۷, جمعه

پرواز به سوی خورشید

امروز روز طلوع خورشید از ایران زمین هست. امروز روز حماسه بود. امروز روز جوشش و فریاد فرزندان سیاوش و کاوه بود. امروز روزی بود برای ثبت در تاریخ. به راستی در این ٩٠ روز مردم ایران هزاران صفحه مطلب برای تاریخ نویسان فراهم کردن تا تاریخ معاصر ایران قطور تر و پر افتخار تر نوشته بشه. امروز دلیری و شجاع بودن معنا پیدا کرد. امروز دوباره مردمانم با دستهای گره کرده فریاد کردند که سایه شوم ترس رو پرده دریده و در حال پرواز به سوی آسمان آبی و خورشید هستند.


خوشحالم.خوشحالم بیش از هر زمان دیگر. و غمناکم از نیودنم در سرزمینم بیش از هر زمان دیگر.تا صبح بیدار بودم و با شنیدن فریاد شیر دلان اشک شوق ریختم و دلم پر از آرزوی بودن در میان این شور و حماسه بود. خدای ایران زمین نگه دار این فرشتگان حافظ سرزمینم. دستهایتان رو میبوسم و در برابر همه شما تاریخ سازان تعظیم می کنم.

۱۳۸۸ شهریور ۲۶, پنجشنبه

بدون شرح

سلام.از آنجا که زکات علم نشر اون هست بنده هم خواستم این زکات رو بپبردازم و خلاصه ای از اونچه که الان خوندم رو به شما هم انتقال بدم.


لازم به توضیح هست که متن زیر بدون هیچ دخل و تصرفی از سایت آقای مکارم شیرازی هست.



 

 



2- حکم وطی در دبر زوجه

 

 لطفا بفرمایید آیا وطی در دبر زن چه صورت دارد و چرا اکثراً نهی می کنند آیا اشکال پزشکی دارد و آیا در موقع غیر ایام حیض فقط اشکال دارد یا مواقع دیگر هم اشکال دارد؟

 این کار بدون رضایت زوجه حرام و با رضایت وی کراهت شدید دارد و اشکال پزشکی آن قابل انکار نیست و تکرار آن سبب نوعی انحراف جنسی می شود.

 



3- استفاده از اسپری جنسی

 

 آیا استفاده از اسپری جنسی برای مردان جایز است؟

 در صورتی که ضرر خاصی نداشته باشد اشکالی ندارد ولی در طولانی مدت ضررهایی در پی خواهد داشت.

 



4- حکم عمل ساکینگ

 

 حکم عمل ساکینگ (مکیدن آلت توسط همسر) چه میباشد؟

 زن و شوهر می توانند هر گونه لذتی از یکدیگر ببرند ولی شایسته است از کارهایی که با کرامت انسانی سازگار نیست اجتناب ورزند.



5- راه رهایی از فشار جنسی

 

 



8- حق زن برای در خواست همبستری

 

 با عرض سلام و خسته نباشید. آیا زن حق دارد در برابر درخواست مرد برای تمکین در حد چند ساعت مهلت بخواهد؟ برای مثال بگوید بعد از انجام این تکلیف می آیم؟ در صورتیکه زن در ساعات پایانی ایام حیض به سر می برد آیا می تواند از تمکین خودداری کند تا پایان این دوران تا بتواند در لذت جنسی شریک باشد؟ آیا مرد نیز در قبال مطالبه همسر برای همبستری وظیفه ای دارد یا خیر؟

 1_ در صورتی که وقت طولانی نباشد مانعی ندارد.
2_ در صورتی که هنوز حیض او تمام نشده تمکین به معنای آمیزش جنسی جایز نیست ولی تمتعات دیگر مانعی ندارد.
3_ در صورتی که همسر ممکن است به گناه بیفتد احتیاط واجب آن است که به خواسته او عمل کند.



9- به تأخیر انداختن تمکین از سوی زن

 آیا زن حق دارد در برابر در خواست مرد برای تمکین در حد چند ساعت مهلت بخواهد؟برای مثال بگوید بعد از انجام این تکلیف می آیم؟

 در صورتی که وقت طولانی نباشد مانعی ندارد

 


12- احساس لذت غیر ارادی از جنس مخالف


 



 اگر همسر انسان با قصد دو طرف برای بیرون آمدن منی با الت او بازی کند چه حکمی دارد؟

 اشکالی ندارد.

 



16- خوردن شیر همسر

 لطفا بفرمایید خوردن شیر همسرم که به فرزندم شیر میدهد چه حکمی دارد ؟

 اشکالی ندارد.



 

18- خارج شدن رطوبت در حین مطالعه مطالب جنسی



 اگر در حین خواندن مطالب مربوط به مسائل جنسی آبی چسبناک از انسان خارج شود آیا بجا آوردن غسل جنابت واجب است؟ لازم به ذکر است که استمناء صورت نمی گیرد.

 رطوبت مزبور غسل ندارد و اگر قبلا بعد از بول استبراء کرده اید پاک نیز می باشد.


توضیح در رابطه با شماره 2 : این ترجمه انال (م ق ع د ی )س ک س هست.


۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

دلم می خواهد

دلم می خواهد که شاهد باشم که رویاهای پر پر شدمان دوباره زنده خواهد شد.١٣٧۶ من و سالهای آخر دبیرستان و بحث های مفصل سیاسی و پخش کردن تراکت و بروشور و بلند بلند همه رو به رای دادن دعوت کردن.فکر می کردم که یک شبه همه چیز درست میشود.۴ سال گذشت و در بر همان پاشنه می چرخید.۴ سال دیگر هم گذشت و باز هم در بر همان پاشنه آنقدر در بر همان پاشنه چرخید که هیچ کس برای تحصن نمایندگان مجلس تره هم خورد نکرد.١٣٨۴ و ظهور یک اتفاق جدید در کشور و مردمی که به امید مبارزه با فساد و گرانی و دزدی به کسی رای دادن که همه آدمهای قبل از خودش رو موجه کرد و آبروی همه اونها رو خرید و همه مسوولان قبل از ایشون  در محضر ملت آمرزیده شدن.


سال ١٣٨٨ و تشویق همه به رای دادن برای جلوگیری از خطری که با تمام وجود احساس میکردم.دیگر نوجوانی که امید واهی داشت نبودم فقط در این آرزو بودم که کسی بیاید و بحران ناکارآمدی این فرد نالایق رو جبران کنه.٣٠٠ میلیارد پول نفت وارد مملکت شد و همه این پول نابود شد و حیف و میل و سهم مردم فقط گرانی بیشتر و بی کاری بیشتر و فقر بیشتر بود.ولی دوباره این فرد بی کفایت در سرزمین من قد علم کرده.


هر تصمیم این فرد در هر روز باعث آشفتگی و بی سامانی کشور میشه.ما اگر بدون توجه به رای اعلام شده برای این فرد فرض کنیم که ٧٠ میلیون هم به این فرد بی کفایت رای دادن باید بگویم که ما داریم میرویم به سمت فقر مطلق و زیمباوه شدن.هر روز پدران بیشتری شرمنده سیر کردن شکم خانوادشون میشن.هر روز سفره مردم محقر تر و هر روز فقر و بیکاری گسترده تر میشه.


از خدا میخواهم که نگهدار سرزمینم باشد و قبل از آنکه نابود بشود رحمت بیکرانش را شامل حال فرزندادن زیبا روی پاک نهاد وطنم کند و وطنم رو دوباره از سیاهی برهاند و سبز کند.


دلم میخواهد که این جمعه شلوغ ترین روز خیابانهای ایران باشد و یادمان باشد که حضور ما راهگشای فردای ماست و سرزمین آرزوها از جمعه می گذرد.


 

۱۳۸۸ خرداد ۲, شنبه

یک یا حسین تا میر حسین

گیرم که بر سر این باغ بنشسته در کمین پرنده اید


پرواز را علامت ممنوع میزنید


با جوجه های نشسته در آشیان چه می کنید؟


facebook تا زمانی که محل انجام کوییزهای احمقانه و wall post گذاشتن های مکرر و خلاصه تفریح بود، نه خودش عیبی داشت، نه فیلتر کردنش دلیلی! حالا که همه، یک صدا برای پشتیبانی میرحسین از facebook به عنوان رسانه شان استفاده می کنند، حالا که کمترین حرف، سبز کردن عکس profile بود در حمایت از این موج همیشه سبز،


حالا facebook شده جز آن سایت هایی که برایمان تصمیم گرفته اند که نباید ببینیم...


بلاگ هایمان را نمی توانند فیلتر کنند... به رسواییشان در این حد دامن نمی زنند...


فریاد می زنیم... حتی اگر شده، با یک دستبند سبز!








نوشته های بالا از وبلاگ دوست عزیزم هست.پیشاپیش عذر خواهی که بدون اجازت نوشتت رو تو وبلاگم گذاشتم.ولی من هیچ جور نمیتونستم حرفهای دلم رو به این زیبایی بزنم.


 

۱۳۸۸ فروردین ۳۱, دوشنبه

ماه پیشانو

این کلیپ، تقدیم به همه دوستای عزیزم که به اینجا میان و من خیلی از لحظه های خوب و بد زندگی رو باهاشون تقسیم کردم.همتون رو میبوسم و از ته ته قلبم براتون خوشبختی آرزو می کنم.میخواستم باز هم بگم آقایون خودشون رو قاطی نکنن ولی خوب این یکبار جهنم اونها رو هم میبوسم منتها اونها رو یه دونه ولی خانمها رو ٣ -۴ تا آبدارقهقههقهقههقهقهه و به قول بلاک کتز جدید :میون  بازووانت نگهم دار، بغلم کن بغلم کن، از اون قند لبات بوسه شیرین به لبم کن زبان








لطفا رو کلیپ کلیک کنین تا ببینینش.یکی میشه به من بگه چجور تو این پرشین خاک بر سر میشه کلیپ گذاشت .من که هرچی زور زدم نشد.

۱۳۸۸ فروردین ۸, شنبه

کچل پرس

هدیه نوروزی ساسی :


آخه جای واکسن ، روی باسن ، دکمه هاتم که دم و دیقه بازن


وای سلام ساسی خوبی ، من فرنوشم، بابا نمیدونی موچولینا کوشن؟


این آهنگ با شعر الهام گرفته از فرهنگ و ادبیات غنی ایرانی پیشکش نوروزی ساسی مانکن به هواداران هست.نیشخندنیشخندنیشخند


یالا یالا یالا حالا همه دستا بالا بی خیال غم دنیا.


کچل خان (کپل خان سابق ) در فرنگ


در این شهر آنقدر برای این زلفکان من نقشه کشیدن که آخر سر تمام زلفهایم بر باد رفت.این دوست عزیز ما که بنچ میت ( بر وزن کلاسمیت ، همنیمکتی منظور هست)دوران دبیرستان من هست یک نامه فرستاد که کچل کردن برای دلار.خلاصه ما هم تو دلمون گفتبم اینا چقدر خرن من سربازی که رفتم ٧ هزار تومن دادم کچل کردم حالا الان کچل می کنم پولم میگیرم.خلاصه ما رفتیم اونجا و دیدیم که نه بابا از این خبرا نیست تو باید قبلش پول جمع می کردی و تازه اون پول رو هم باید کمک میکردی .خلاصه ما ثبت نام کردیم و یک مقدار از پول جمع شده توسط دوست دوست گرامی رو بنده اهدا کردم و رفتیم بهمون کلاه و تی شرت دادن و رفتیم ساندویچ مجانی هم خوردیم .بعد از خوردن ساندویچ هی من گفتم بریم دیگه کارمون تموم شد ولی این بنچ میت نزاشت که من جیم بشم خلاصه سر ما را با شماره ٢ زدن . خدا از سر تقصیراتشون نگذره .هم اکنون تبدیل شده ایم به گوریل انگوری کچل.مادر گرامی که در اثر دیدن روی ماه پسرشون در وب کم چنان ذوق زده شدن و جیغ کشیدن که احتمالا تمام همسایه ها از کچل شدن اینجانب با خبر شدن.قهقههقهقههقهقهه


------------------------------------


*دوستان ادب پرور از ساسی بد نگین چون من عاشق سینه چاکش هستم.


**دوست عزیز نورا گفتن : هر وقت میخام بیام اینجا مستقیم یاد دوتا چیز میافتم.
یکی مدرسه ی موشها!هورا
‌یکی هم استقبالی که از خانوم ها میشه :نیشخند


در جواب باید بگم که :بیا یه بوسه از اون لبا بده که زوریه ،تریپ ما هم تو وبلاگمون اینجوریه.زبانزبانزباناین هم یک استقبال مخصوص از شما هوراهوراهورا


***من بعضی از این وبلاگها میرم و تعداد کامنتهاشون رو می بینم دپرس میشم جان خودم.٧٨۶۵۶٧٧٨٨٩٧۶ تا کامنت تو یک روز.من هم فکر کنم کم کم باید یک عکس جیگری از یک آدم خوش تیپ پیدا کنم بزارم تو وبلاگم تا محبوب بشم و برای من هم کامنت بزارن تا عقده ای نشمقهقههقهقههقهقههالبته میتونم هم به عنوان مکمل ،یکی از متنهای پر مغز دوستان که توش خودشون رو معرفی کردن و گفتن که دکتر و مهندس هستن و آخرش هستن و خیلی کارشون درسته رو کش برم و بزارم تو وبلاگم قهقههقهقههقهقهه

۱۳۸۷ اسفند ۲۸, چهارشنبه

سال نو

نوروزتان مبارک


دلهایتان پیوسته شاد


لبهایتان دمادم گشاده به خنده


آرزو می کنم در سال جدید به هرچی که دوست دارین برسین.......



در ضمن موقع خوردن آجیل و نخودچی و قطاب و سوهان عسلی و باقلوا جای کپل را بسیار خالی کنیدهوراهوراهوراهوراهوراهورا


*جهت تنویر افکار عمومی این عکس هفت سین کپل چین در سال 1386 می باشد.


پ.ن:ممنون از همه دوستانی که به من سر میزنن و نوشته های من رو میخونن و به من هم این فرصت رو میدن که نوشته هاشون رو بخون و افتخار دوستیشون رو داشته باشم.همه دوستان پسر عزیز به خصوص آقای پدر رو دستشون رو می فشارم و دوستان خانم خیلی خیلی عزیز هم کیس میس بغل جون ، حالا وقتشه من رو بغل کن.ماچماچماچبغلبغلبغل

۱۳۸۷ اسفند ۲۵, یکشنبه

نوروزانه


هر سال وقتی نزدیک عید می شویم یاد خاطرات ایام کودکیم می افتم .یاد روزهایی که تمام آرزوهایم را در پاکتهای عیدی جستجو می کردم.یاد سالهایی که لباسهای نو را به تن میکردیم و به طرف خونه مادر بزرگ مادرم میرفتیم.یاد سفره هفت سینی که با ظرفهای رنگارنگ قدیمی تزیین شده بود ،یاد ظرف نقره در داری که توش سوهان عسلی بود و من همش منتظر فرصتی بودم تا بهش ناخنک بزنم.صورت پر مهر و لبخند های دوست داشتنی مادر بزرگم رو به یاد میارم که وقتی همه بچه هایش جمع میشدن با خوشحالی وصف ناپذیری قرآن قدیمیش رو باز میکرد و به تناسب سن ، به هرکدوم از بچه ها اسکناسی می داد .من هر سال آرزو میکردم که کاشکی زودتر بزرگ میشدم تا میتونستم عیدی بیشتری بگیرم ولی الان که بزرگ شدم میگم کاشکی هنوز همان زمان بود و سهم من هم همان اسکناس ۲۰۰ تومنی. اسکناسهای مادر بزرگ رنگهاشون متفاوت بود ولی همه یک بو میدادند و آن بویی نبود جزعطرعشق مادر بزرگ به بچه ها ،نوه ها و نتیجه هایش........

بی ریشه:


هر کاری خوبی و بدیهایی داره . مهاجرت هم یکسری خوبی داره و یکسری بدی که متاسفانه این روزها میزان خوبیهاش اینقدر بیشتر شده که همه دوست دارن از ایران برن. و من همه دوستهام رو تشویق به مهاجرت می کنم.ولی این رفتن دلیل نمیشه که آدم دلش برای ریشه هاش تنگ نشه.و این دلیل نمیشه که وقتی تو کنسرت

 
سرزمین من
خسته خسته از جفایی
سرزمین من
بی سرود و بی صدایی
سرزمین من
دردمند بی دوایی
راه دوباره من
در همه جا نمیشه
بی تو گزاره من

سرزمین من
مثل دشت پر غباره
سرزمین من
مثل قلب داغداره
سرزمین من
سرزمین من*

 

رو میشنوی صورتت خیس اشک نشه. شاید آدمهای مهاجر خیلی چیزهای خوب داشته باشن ولی چیزی به اسم ریشه تو کشورهای خارجی ندارن.نظر آدمها متفاوت هست ولی من ترجیح میدم که بعد از تموم شدن درسم برگردم چون درخت هرچقدر هم که تنومند باشه بی ریشه خشک میشه.....


*این شعر افغانی هست ولی من هرچی گشتم نتونستم شاعرش رو پیدا کنم.

۱۳۸۷ اسفند ۱۷, شنبه

حالا یک . دو . سه همه بی خیال غصه

مسنجر اسلامی


مسنجر اسلامی ساخته شده توسط جمعیت دفاع از مقاومت اسلامی "الحماة" با هدف ارائه پیام‌رسانی برای از بین بردن امکان جاسوسی اطلاعات در اینترنت رونمایی شد. .(این خبر از سایت الف نقل شده است).


من هرچی گشتم نتونستم روی ماه این مسنجر رو ببینم ولی به نظرم میاد که باید مشخصات زیر رو داشته باشه:


١ - حضور گشت ارشاد مجازی در همه چت رومها جهت ارتقا اخلاق


٢ - برای حفظ کیان خانواده چت رومها شبهای جمعه از ساعت ٨ شب بسته میشوند تا مخل فعالیت های خانوادگی نباشد.


٣ - آیکون های بی ناموسی هاگ و کیس از این مسنجر حذف شده و به جای آنها علامت قرمز طبق مقررات دسترسی به آیکونهای مورد نظر امکان پذیر نمی باشد قرار داده شده.


۴ - برای حفظ امنیت خانمها در عکسهای قرار داده شده در پروفایل به صورت اتوماتیک چادر و پوشینه نصب میشود.


۵- جهت حفظ امنیت اخلاقی چت رومها و مسنجر از ساعت ١٢ شب به بعد بسته میشوند.


۶ -تنها کسانی میتونن از این چت رومها استفاده کنن که التزام عملیشون به  رو اثبات کنن.


٧- جهت جلوگیری از ولنگاری و اختلاط پسران و دختران تنها چت کردن پسران با پسران و دختران با دختران امکان پذیر است.(جهت محارم با رویت شناسنامه طرفین و تاییدیه کلانتری محل این قانون لازم الاجرا نمی باشد)


٨ - جهت بهداشتی کردن فضای چت کلیه کلمه های لاو یو و میس یو و .......در صورت نوشته شدن بطور اتوماتیک :به این حرفا چیه برو دهنت رو آب بکش تغییر پیدا می کنه و در صورت تداوم استفاده برای بار دوم توبیخ با درج در پرونده و برای بار سوم تفهیم عملی صورت می گیرد.


٩ - کلیه افراد متقاضی استفاده از این مسنجر باید در یک امتحان ارزشی شرکت کرده و در صورت کسب حد نصاب لازم اجازه استفاده داده خواهد شد.


١٠ - کلیه چتهای شما ضبط و توسط مسوولان مربوطه بدقت خوانده میشود.البته لازم به توضیح است که این موضوع نقض کننده حریم شخصی شما نیست و فقط این متنها خوانده میشوند تا اگر شما اشتباه دیکته ای در نوشته هایتان داشتید درست آنها برای شما فرستاده شود تا در حین چت کردن فارسی شما هم تقویت شود .و برای افراد مختلف بسته به میزان اشتباهشان کلاسهای عمومی ، نیمه خصوصی و در مواردی که خیلی اشتباه تو چتشون باشه خصوصی برگزار میشود.لازم به ذکر هست که برای رفاه حال عزیزان اشتباه نویس خود عزیزان مسوول دنبالتون میان و میبرنتون کلاس و بعد از اینکه مطمئن شدن یاد گرفتین میتونین خودتون برگردین.

۱۳۸۷ اسفند ۱۴, چهارشنبه

مردی برای تمام فصول آزادیخواهی

مصدق ؛ مردی برای تمام فصول آزادیخواهی

محمد مصدق (۲۹ اردیبهشت ۱۲۶۱ - ۱۴ اسفند ۱۳۴۵)


مصدق اسطوره زمان کودکی من و بزرگمرد مورد احترام من در بزرگسالی . روحش شاد ...



من هر روز صبح به رسم ایام قدیم بیشتر روزنامه ها و سایت های اصلاح طلب و میانه رو داخل و خارج ایران رو میخونم و باید اظهار تاسف کنم امروز حتی کلمه ای از یاد بود این بزرگمرد ندیدم...........


دوباره انتخابات شده و هر حرف بیخود و هر اتفاقی رو که میفته با آب و تاب ١٠ ها سایت کوچیک و بزرگ گزارش میکنن.از پاک کردن کشف کروبی توسط کرباسچی تا اجازه ندادن صحبت به خاتمی در شیراز....


واقعا آقای نبوی عزیز طنزپرداز گرانمایه که در فکر ایجاد نیروی مجازی هستی بهتر نبود امروز به جای نامه نوشتن به احمدی نژاد یک یادی از مصدق میکردی.آقای نیک آهنگ کوثر عزیز که به خودت اجازه میدی دهنت رو باز کنی و تو کلاغستون هرچی از دهنت در میاد به هرکسی بگی ،نمیشد یک کاریکاتوری به پاس احترام میکشیدی؟؟؟


سایت الف،فردا ، تابناک مال اصولگرایان و به قول دوستان اصلاح طلب از آنها انتظاری نیست ولی جمهوریت و یاری آقای خاتمی یا کلمه و قلم معلم اخلاق آقای موسوی چی؟جناب کروبی و روزنامه اعتمادشون چی؟فعلا انتخاباته نه ؟حرفای مهم تر هست و ..............


من حالم از هرچی سیاست و دروغ و دغل هست بهم میخوره و .........


اینها رو نوشتم تا دوستانم که این روزها دوباره سعی دارن احمدی نژاد رو دیو جلوه بدن و خاتمی رو دلبر بگم اینجوریها هم نیست.


من نه به کسی میگم رای بده نه به کسی میگم رای نده و نه به کسی میگم به کی رای بده ولی میدونم که کاندیداهای این روزها دیو و دلبر نیستن و اگه میخواین رای بدین به واقعیات رای بدین نه اینکه مثل سال ٧۶ به فردی که در ذهنمون ساخته بودیم و تنها شباهتش با آقای خاتمی اسمش بود رای بدیم و .................


بدون شرح: نخونی از دستت رفته....


به گزارش خبرنگار آفتاب در اراک، حجت‌الاسلام محمدناصر سقای بی‌ریا مشاور امور روحانیت محمود احمدی‌نژاد که شامگاه روز شنبه سوم اسفندماه در جمع عزاداران نبوی در مسجد دانشکده فنی دانشگاه آزاد اراک سخن می‌گفت قسمت عمده مطالب خود را به تبیین دستاوردها و تجلیل از دولت نهم معطوف کرد.


سقای بی‌ریا به بیان خاطره‌ای از زبان وزیر دفاع پرداخت و گفت: «وزیر محترم دفاع گفتند یک خانواده‌ای را من می‌شناسم که اینها نزدیک بود کارشان به طلاق بکشد. وقتی ماهواره امید پرتاب شد دو روز بعد اختلافاتشان حل شد. گفتند چطور؟ گفتند مشکلشان این بود که پسرشان می‌خواست برود خارج درس بخواند پدر مخالف بود و مادر می‌گفت باید برود. این منشا اختلاف بود. وقتی که ماهواره امید پرتاب شد پسرشان گفت من همینجا سربازی می‌روم و همین‌جا درس می‌خوانم. دیگر محیط برای درس خواندن آماده است».

وی در ادامه با بیان اینکه کار دیپلماتیک جمهوری اسلامی بسیار دیدنی بود گفت: «آقای محرابیان را ایشان [احمدی‌نژاد] مامور کردند بروند ونزوئلا. آقای محرابیان نقل می‌کند ما آمدیم تماس گرفتیم ونزوئلا دیدیم هیچ کس نیست، هیچ اداره‌ای تلفن را بر نمی‌دارد. شب ژانویه بود همه رفته بودند. آمدم به آقای احمدی‌نژاد گفتم هیچ کس نیست. من پیام به کی ببرم بدهم. هیچ کس پاسخگو نیست. آقای احمدی‌نژاد به آقای محرابیان گفت پرواز می‌کنی می‌روی کاراکاس آنجا می‌پرسی می‌بینی چاوز کدام شهر است. هر شهری هست تو برو آنجا. [محرابیان] گفت ما همینطور در ابهام پرواز کردیم رفتیم کاراکاس. ساعت 11:30 شب به وقت کاراکاس رسیدیم آنجا. از طرف سفارتخانه یک ساعت بعد به ما خبر دادند آقای چاوز در کاخ ریاست جمهوری منتظر شما است. پنج تا از وزرایش هم احضار کرده بود. سراسیمه آمد در جلسه. [چاوز] گفت چی شده؟ چه اتفاقی افتاده؟ گفتم به غزه حمله شده، نمی‌دانید؟ گفت حمله شده باشد غزه به ما چه ربطی دارد. [محرابیان] گفت یک ساعت و نیم با او صحبت کردم. آخر به او گفتم اگر به ونزوئلا حمله بشود شما انتظار دارید جمهوری اسلامی بیاید حمایت کند؟ گفت بله. گفتم خوب نسبت ما و غزه هم همین است. [چاوز]گفت: «ها»! وقتی فهمید، اولین قدمی که برداشت، ما هم به او پیشنهاد نکردیم، [چاوز] گفت، یک اخراج سفیر اسرائیل از ونزوئلا.[محرابیان] گفت بندهای دوم سوم چهارم را که نوشت، گفتیم می‌خواهد جنگ راه بیاندازد، بگذار ما برویم. [محرابیان] گفت فردا 8 صبح ما در فرودگاه بودیم، دیدیم خبری نشد. اخبار چیزی نگفت. یک مرتبه دیدیم خبر را قطع کرد، خبر فوری، خبر فوری. خود چاوز آمد پشت تلوزیون گفت که محرابیان اینجا بوده و ما دیشب با هم جلسه داشتیم و اینهم نتیجه جلسه ما، یک دو سه چهار پنج شش».

حجت‌الاسلام سقای بی‌ریا در ادامه گفت: «یک وقت خدمت آقای احمدی‌نژاد بودیم یکی از دوستان صحبت این را کرد که آقای اردوغان خیلی کار مهمی کرد [که این موضوع] را مطرح کرد، آقای احمدی‌نژاد گفت؛ روزهای اولی که ما با او تماس می‌گرفتیم پشت تلفن می‌ترسید، می‌گفت آقای احمدی‌نژاد این مسائل را نمی‌شود پشت تلفن مطرح کرد. اردوغانی که پشت تلفن می‌لرزید، آقای احمدی‌نژاد می‌گوید باید به غزه کمک کنیم می‌گوید بابا! پشت تلفن نمی‌شود. این، در داووس آن حرکت را انجام می‌دهد. چه شد؟ چطور جرات پیدا کردند»؟

مشاور امور روحانیت احمدی‌نژاد با بیان اینکه خدا روزهای بسیار پرشکوهی را به ما توفیق داده تا ببینیم گفت: «شما پایتان را از ایران بیرون بگذارید، کسانی که از ایران بیرون رفتند می‌گویند، خارج از مرزها مردم دیگر نزدیک است ایشان را [احمدی‌نژاد] را بپرستند. ایشان از داخل بیشتر مشهورند».

۱۳۸۷ اسفند ۱۱, یکشنبه

بوی بهاران...

دلم


دلم بوی بهار میخواد


دلم سبزه و ماهی میخواد


دلم شلوغی و هیاهوی تجریش رو میخواد


دلم غرغر های مادرم رو میخواد: که عید شد این اتاقت رو تمیز کن


دلم تخم مرغ رنگ کردن و هفت سین چیدن میخواد


دلم سبزه سبز کردن میخواد


دلم دستهای نوازشگر مادر و صورت پر مهر پدرم میخواد


دلم دلتنگ با هم بودنهاست


دلم .......................


لعنت به آنها که کوچیدن را بهترین انتخاب برایمان ساختند و ...............


کپل خان در فرنگ :


این بانک ابله یک اشتباهی کرده بود و اشتباه این بود که پول کارت اعتباری من رو نپرداخته بود و من هم عصبانی رفتم که باهاش دعوا کنم .من با این انگلیسی روون شروع کردم به توضیح اینکه من ٢ ماه پیش زنگ زدم تو گفتی این پرداخت اوتوماتیک حساب انجام شده و من الان به کردیت کمپانی زنگ زدم و این درست نیست و تو باید این خسارت من رو جبران کنی.من تند این حرفا رو به انگلیسی میزدم و حالا تو عصبانیت همه زمانها گذشته و حال رو قاطی میکنم بعد هم هی و آی و دی و ضمایر بطور وحشتناک قاطی شده بود و اون بیچاره دهنش باز و چشاش گرد من رو نگاه میکرد.یکهو خودم احساس کردم خیلی مزخرف میگم و یاد سالاد کلمات افتادم و گفتم این داره با خودش میگه این روانی هست و خودم شروع کردم به قهقه خندیدنقهقهه اقهقههقهقههاون بیچاره هم کماکان حیرون که این عصبانیت چی بود و این خنده ها چی هست.بیچاره چینی هم هست و اینقدر چشماش از تعجب گرد شده بود فکر کنم ٣ تا ۴ تا درز چشماش پاره شد وباید بدوزتشون قهقههقهقهه البته بعد براش توضیح دادم و خودشم کلی خندید و دیگه با هم رفیق شدیم. 

۱۳۸۷ اسفند ۶, سه‌شنبه

هاله نور

هاله نور:(از رویا تا واقعیت)


یک کشف جدید و اون هم اینکه من به این نتیجه رسیدم که این هاله نور که اینقدر تو ایران سرش دعوا شد واقعا دیده شده و این فردی که هاله رو دیده مشکل قلبی داشته و تحت درمان با دیگوکسین بوده .دیگوکسین یک داروی قلبی است که در نارسایی مزمن قلب به بیماران می دهند و از علایم مصرف زیادش دیدن هاله نور (halos)  است.


دادن پنتازوسین به بیمار معتاد: (از خاطرات بیسوادی با شرمساری)


من یک بیمار معتاد تیر خورده داشتم و من برای کم شدن دردش پنتازوسین دادم .این بیمار فریادش بیشتر شد و من هم هی فحش میدادم که این مرتیکه داره تمارض میکنه.


حالا که دوزار دارم فارما میخونم کشف کردم این مسکن مخدر پارشیال آگونیست هست و برای بیمار معتاد در واقع نه تنها خصوصیت ضد درد نداره بلکه دردش رو بیشتر هم میکنه.به کلیه دوستان دانشجوی پزشکی وصیت میکنم که علوم پایه رو خوب بخونن.تا مثل بنده درمان نکنن.


دوست عزیز و قهوه خوران:


آدم گاهی از کوچیکی دنیا شاخ در میاره.من اصلا فکر نمیکردم با یک دوست وبلاگ نویس این سر دنیا همسایه باشم.جای شما خالی با هم یک قهوه خوردیم و کلی گپیدیم.البته قهوه خوران رو باید بگم من یک چیزی به توصیه ایشون سفارش دادم که از روش هم نمیتونستم اسمش رو بخونم .آکاپاچیا یک همچین چیزی بود اسمشقهقههقهقههقهقههولی خوشمزه بود از همین جا ممنون از راهنمایی.لبخند


دوست ، هم آش خور و استاد


این آقای محترم دوست بسیار عزیز من در دوران سربازی و بد از آن می باشد که ضمنا زحمت یاد دادن زبان به من خنگ رو هم کشیده و کارش خیلی درسته .من میخوام یک وبلاگ انگلیسی بزنم و ایشون تشریف بیارن تصحیحش کنن ولی تشریف فرماییشون رو منوط به نبلیغ اختصاصی وبلاگشون کردن.(بینگالا)


کنسرت مجانی :


اول اینکه این ایرانی ها شاهکارن همه کنسرتها رو گذاشتن 14 ام مارچ.دو تا کنسرت و یک گردهمایی نوروزی بزرگ در یک فضای آزاد که مجانی هم هست.کاشکی چشم ها رو میشستیم....من واقعا موندم مگه اینجا چقدر ایرانی داره که همه این برنامه ها رو بتونن تو یک روز ساپورت کنن.یکی از این برنامه ها هم کنسرت شهرام شپره هست 15 ام مارچ که نوشته کنسرت مجانی به فارسی تو تبلیغش بعد انگلیسی نوشته باید دونیشن بدین.نمردیم معنی مجانی رو فهمیدیم.


کپل خان در فرنگ :


من کلی برنامه ریختم که واسه تقویت زبانم با گارد خونه طرح دوستی بریزم تا باهاش حرف بزنم و زبانم خوب بشه.کلی نفسم رو حبس کردم و رفتم یک هلو غلیظ آمریکن گفتم ایشون هم یک سلام حال شما چطوره سلیس فارسی تحویلم دادن و نشستیم با هم گپ زدیم و فارسیمون رو بیش از پیش تقویت کردیم.


 

۱۳۸۷ بهمن ۲۵, جمعه

بازگشت دوباره به تقاضای عاشقان

خوش اومدی . ولنتاین مبارک. شکلات من یادت نره.........


من دیگه نتونستم این تقاضاهای مکرر عاشقان نوشته های گوهر بارم رو تو روز ولنتاین زمین بندازم و نیامنیشخند.نیشخند.نیشخندعاشقان آغوش بگشایید که من آمدم.***


یک چیز جالب این هست که اینجا تو مغازه ها و فروشگاهها واقعا ١٠ درصد شور و حالی که تو ایران واسه ولنتاین هست نیست.اصلا انگار اینجا هیچ خبری نیست وشور و حال ولنتاین اینجا با ایران قابل قیاس نیست، اینجا اگه ندونی فکر میکنی ولنتاین یک جشن ایرونی هست که اینها هم گرامی میدارنش.دلم تجریش و شلوغی هاش و رنگ و وارنگی هاش رو می خواد..........


باز هم پاییزی دیگر :


باز هم پاییزی دگر.همین دیروز بود که با دنیایی از تشویش داشتم میرفتم دانشگاه ، سال ١٣٧٧ .اول که کاوه دوست دوران مدرسه رو دیدم و کم کم با مهدی و میثم آشنا شدم و بعد هم فرهاد و علی واحمد و ارسطو و ..................................و در پاییزی دیگر در بیمارستان مفید زندگیم ورقی دوباره خورد ،پاییزی که خیلی چیزها ازش یاد گرفتم و کوله باری از بهترین و بدترین خاطرات برام به یادگار موند و در پاییزی دیگر.سال ١٣٨۵ .از دانشگاه فارغ التحصیل شدم.از دانشگاه بیرون اومدم با دلی پر از دلتنگی روزهای خوبی که با بچه ها داشتیم به خصوص خاطرات نیمکت Upper Sevenو C.G.M و شبها و روزهایی که در پاووین شهدا بودیم و تمام روزهای استاجری و اینترنی که با ارسطو همیشه با هم بودیم و می خندیدیم.و در پایان پاییزی دگر سربازی و امید وتوحید و بهداد و رضا و محمود و کاوه دوست دوران دانشگاه که خیلی با هم بیشتر تو سربازی دوست شدیم و من افسوس روزهایی رو میخورم که تو دانشگاه با هم خیلی دوست نبودیم.اگه اینجاها اومدی کاوه جان بدون خیلی مخلصم هوارتا.................... (ستاره خانم از اینجاها رد شدی به کاوه اطلاع بده چه لاوی براش ترکوندم.)


و پاییزی دگر که من تمام خاطراتم و تمام چیزهایی رو که دوستشون داشتم و پدر و مادرم که هر لحظه قلبم براشون پر میشکه پشت سرم جا گذاشتم و اومدم جایی تا از نو بسازم .......................ولی مگر میشه خاطره ها ، دوستی ها و دوست داشتنها و ..........................................................


حالا بعد از مرثیه آرزو دارم بک خر تو خری بشه و در یک پاییز هم من بتونم یک تخصصی فبول بشم و بشم کپل متخصص.


کپل خان در فرنگ:


این انگلیسی روون من برای خودش جکی هست نا تمام و هر روز من خودم کلی باهاش میخندم.ر


رفتم اداره پست بیچاره یکساعت توضیح میداد که انواع پست چی هست و اینا .آخر سر من خسته شدم .یکهو وسط حرفش پریدم و گفتم خوب فهمیدم.بیچاره یکهو شاخ در آورد که من دارم چی میگم.قهقههقهقههقهقهه


چند روز پیش هم تو سوپر ایرونی یک خاتمی بهم کمک کرد تا پاکت رو وردارم یک تشگر جانانه ازش کردم ولی جواب نداد .با خودم هم گفتن این چقدر بیشعور هست بعد که رفتم حساب کنم دیدم داره با صاحب فروشگاه انگلیسی حرف میزنه.(البته این دیگه تقصیر من نبود آدم خارجی تو سوپر ایرونی چیکار میکنهقهقههقهقههقهقهه)


شبا که من میام خونه هی میدیدم که یک خانم تو لابی نشسته و من هم هی تو دلم میگفتم این لابد از این آدمهای علاف و ول هست. دیشب که اومدم تازه دیدم بیچاره سکیوریتی خونه هست.


کشفیات جدید : فرق Bolt , Screw من تازه کشف کردم اولی پیج نوک تیز هست و دومی پیچ سر پهن.البته screw معانی گوهر بار دیگه ای هم داره که چون بالا 18 هست و این وبلاگ رو زن و بچه مردم میخونن من نمیتونم بگم...........


جملات موزون برای به یاد سپاری پزشکی :


:Layers of the epidermis



Granpa Shagging Grandma's Love Child

Germinativum or Basale, Spinosum, Granulosum, Lucidum, Corneum

***لطفا آقایون خودشون رو تو این مسایل قاطی نکنن.


! در ضمن از همه دوستانی که اون کارت رو تو جشن پرشین بلاگ امضا کرده بودن ممنون ولی هنوز این حامد اون کارت رو به من نداده تا من بیام از تک تکتون تشکر کنم.