دلم می خواهد که شاهد باشم که رویاهای پر پر شدمان دوباره زنده خواهد شد.١٣٧۶ من و سالهای آخر دبیرستان و بحث های مفصل سیاسی و پخش کردن تراکت و بروشور و بلند بلند همه رو به رای دادن دعوت کردن.فکر می کردم که یک شبه همه چیز درست میشود.۴ سال گذشت و در بر همان پاشنه می چرخید.۴ سال دیگر هم گذشت و باز هم در بر همان پاشنه آنقدر در بر همان پاشنه چرخید که هیچ کس برای تحصن نمایندگان مجلس تره هم خورد نکرد.١٣٨۴ و ظهور یک اتفاق جدید در کشور و مردمی که به امید مبارزه با فساد و گرانی و دزدی به کسی رای دادن که همه آدمهای قبل از خودش رو موجه کرد و آبروی همه اونها رو خرید و همه مسوولان قبل از ایشون در محضر ملت آمرزیده شدن.
سال ١٣٨٨ و تشویق همه به رای دادن برای جلوگیری از خطری که با تمام وجود احساس میکردم.دیگر نوجوانی که امید واهی داشت نبودم فقط در این آرزو بودم که کسی بیاید و بحران ناکارآمدی این فرد نالایق رو جبران کنه.٣٠٠ میلیارد پول نفت وارد مملکت شد و همه این پول نابود شد و حیف و میل و سهم مردم فقط گرانی بیشتر و بی کاری بیشتر و فقر بیشتر بود.ولی دوباره این فرد بی کفایت در سرزمین من قد علم کرده.
هر تصمیم این فرد در هر روز باعث آشفتگی و بی سامانی کشور میشه.ما اگر بدون توجه به رای اعلام شده برای این فرد فرض کنیم که ٧٠ میلیون هم به این فرد بی کفایت رای دادن باید بگویم که ما داریم میرویم به سمت فقر مطلق و زیمباوه شدن.هر روز پدران بیشتری شرمنده سیر کردن شکم خانوادشون میشن.هر روز سفره مردم محقر تر و هر روز فقر و بیکاری گسترده تر میشه.
از خدا میخواهم که نگهدار سرزمینم باشد و قبل از آنکه نابود بشود رحمت بیکرانش را شامل حال فرزندادن زیبا روی پاک نهاد وطنم کند و وطنم رو دوباره از سیاهی برهاند و سبز کند.
دلم میخواهد که این جمعه شلوغ ترین روز خیابانهای ایران باشد و یادمان باشد که حضور ما راهگشای فردای ماست و سرزمین آرزوها از جمعه می گذرد.
خدا به مردم خوب این سرزمین رحم کنه / مردم نجیبی که فقط رایشونو می خواستن / و حالا با این همه ظلم که دیدن / حقشونو میخوان / حقی که شاید نه سی سال که از سالیان دور از آنها دریغ شد / به امید پیروزیه مردم سرزمین آفتاب ..
پاسخحذفاول درود . دوم اینکه قالب جدید وبلاگت را دوست دارم . سوم اینکه ما هم خواهیم آمد ...تا بعد.
پاسخحذف