و دو باره :
آموزشی هم تموم شد و من تو بیمارستانی در تهران مشغول کار شدم.اواخر دوره انترنی از هرچی بیمارستان و کشیک و کار پزشکی بود بیزار شده بودم . ولی دیروز وقتی بعد ۵ ماه روپوش پوشیدم و تو اورژانس بیمارستان رفتم احساس زنده بودن کردم.احساس عجیبی بود وقتی روپوشم رو تن کردم دوباره احساس هویت کردم.و دوباره زنده شدم .....
و اما قصه سخت درس خواندن :
من رشتم رو دوست دارم اما بدون درس خوندن.دوباره کلی کتاب رو غبار زدایی کردم و ریختم جلوم تا بخونم .اینجا دیگه رزیدنتی نیست تا مریض رو بهش بندازیم و بی خیال دنیا .اینجا دیگه یکم متاسفانه باید درس خوند.این دانشمندها پس چیکار می کنن. هی به جای اینکه خودشون رو تو فضا ول می کنن بیان فکراشون رو جمع کنن و درسها رو تو کپسول کنن تا به جای خوندن درس تنها با خوردن آن ؛ مشکلات کم سوادی حل بشه.
خسته :
احساس خستگی می کنم .شاید احساس یک حس سرد .احساس تهی بودن . احساس بی تفاوتی.ظاهری شاد و گرم و باطنی یخی. عجب روزگاریست مشعلی همین نزدیکیهاست و من از آن فرار می کنم . گرما را دوست می دارم اما از سرمای پس از گرما می ترسم. آرامش می خواهم . خوابیدن در بیابان و شمردن ستاره ها رو می خوام. معلق شدن در فضا رو می خوام . بی وزنی رو می خوام . از خود رها شدن رو می خوام . و............
البته در کنار تمام خواستن های بالا شکلات هم می خوام .اسمارتیز و پاستیل هم می خوام . من غذای چرب هم می خوام .(خوب دیگه گشنگی باعث شد که شکم و دل کپل خان به ذهن و عقلش غلبه کنه و نوشتار ذهنی به نوشتار شکمی تبدیل شد.همش تقصیر این مامان هست که بیرون رفتن و من رو بی غذا تو خونه ول کردن .آخه نمیگن بوی غذای خونه همسایه کپل رو هوایی می کنه اصلا من سبزی پلو خونه همسایه رو هم می خوام . ها ها ها ؟ شما ها غذا چی دارین ناهار شما رو هم می خوام . شکلاتای شما رو هم می خوام یالا رد کنین بیاد ......وای چقدر آبروریزی شد ؛ مامانم اینا رو بخونه می کشتم 
ولی خوب تقصیر خودشون هست .کپل رو بی غذا تو خونه تنها نمی گذاشتن تا آ بروریزی جهانی اتفاق نمی افتاد.
nokteye besiyar jalebi ro zekr kardid reshtetono dost darid bedone dars khondandaghighan manam hamin ehsaso daram chetore pishnahad bedim ke in ravesho dar daneshgaha pey ebgirand ke hame be reshteyi ke mikhand beresand
پاسخ دادنحذفامروزروزجهاني بهترين دوست هاي جهانه.اگر من يکي ازدوست هاي خوبت هستم اين روبرام بفرست.اين پيغام رو براي همه بفرست ببين چندتاش به خودت برمي گرده؟اگر7 تاش بهت برگشت بدون دوست داشتني هستي.روزت مبارک
پاسخ دادنحذفبالاخره من نفهميدم شما احساس خستگی می کنيد يا احساس زنده بودن...يا احساس هويت..
پاسخ دادنحذفبه نظرم شما خيلی احساساتی هستيد.
ستاره رو پس ميخوای جانم فراموش کن جانم
پاسخ دادنحذفچه افکار خوشمزه ای!
پاسخ دادنحذفخستگيتونو درک ميکنم
راستی تبريک دوره ی جديد را بپذيريد!(مجبور شدم جملمو اينجوری تموم کنم!)
چرا خستگی ؟
پاسخ دادنحذفايول . تبريک ميگيم آق دکتر پايان دوره ی آموزشی رو .
پاسخ دادنحذفامان از دست اين شکمويی ... خيلی برام آشناست
پاسخ دادنحذفسلام
پاسخ دادنحذفآقای دکتر!
منم رشته م تجربيه اما هنوز کوچولوئم تازه ميخوام امسال کنکور بدم.اما رشته مو زياد دوست ندارم.ميخوام هنر بخونم.برا همين دارم کنار درسای مدرسه م هنر ميخونم.بهم ميگن احمقم وبايد دکتر شم.نمی دونم راس ميگن يا نه.
منم دلم شکلات ميخواد اگه شمادارين به منم بدين چون ندارم!!!!!!!
==========
اززندگی از اينهمه تکرار خسته م
از های وهوی کوچهوبازار خسته م
دلگيرم از ستاره وآزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هرکه وهرکارخسته م
دل خسته شوی خانه تن خسته می کشم
آوخ کزين حصار دل ازار خسته م.........
من هم ماکارونی چرب . چيل مامان خانمی رو توی مملکت غريب شب امتحانم ميخواهممممممممممم
پاسخ دادنحذفحيف شد آموزشيت تموم شد .کلی حال می کردم با داستانهای پادگانت .ولی خوب مطمئنم از بيمارسان هم چيزهای جالبی در مياری که تعريف کنی .
پاسخ دادنحذفراستی نمی ترکی از اينهمه احساسات متفاوت : خستگی بی وزنی گشنگی ...
به سلامتی....ايشالله کلی روزای خوب پيش روتون باشه...
پاسخ دادنحذفاولا پايان آموزشی مبارک.دوما کار هم مبارک.اميدوارم اون احساس خستگی و سردی و... هم رفع شه.برو به مشعله بچسب نگران سرمای بعدش هم نباش.يه جوری حل ميشه.اين از اين.راجع به جواب سوال هم فکر کنم ديدی من گفتم جايزه داره دنبال شکلات هم که بودی اين شد که حس ششم رو به کار انداختی.چقدرم که قويه حس ششمت.حالا شايد لطف کردم چون اولين نفری هستی که جواب داده يه جايزه کوچولو که همون شکلاته بهت دادم.البته خودت بايد بيای تحويل بگيری ها
پاسخ دادنحذفخسته نباشی !!! خدافظ !
پاسخ دادنحذف۱/تو همه رشته ها انگار این هستش / منم رشتمو دوس دارم ولی بی درس خوندن /ولی جدا تو درس بخون که آمار آدمایی که میرن بیمارستان از دندون درد و دیگه نمیان خونه ازین بیشتر نشه
پاسخ دادنحذف۲/انگار این حس همه گیر شده برادر من
۳/ای وای از دست اين مامانا / که اين دهنای گشنه رو ميذارن و ميرن / پسرم تو که همه چی رو ميخوای / بگو چيو نمی خوای
سلام
پاسخ دادنحذفبابا کجايی تو؟
البته هستی ( از تاريخ پست های اين جا معلومه ) فقط واسه ما وقت نداری بی معرفت؟
بابا بچه ها دلخورن
نمی يای؟
سلام پيام
پاسخ دادنحذفچه عجب!!!!!...کجايی پسر ....به شلامتی ...برات آرزوی بهترين ها رو دارم .......از خوردن سير نميشی ؟......نخير تو نمی تونی رژيم بگيری !!!...به منم سر بزن .....منتظرتم گلم
اتفاقا منم خيلی دوست دارم تزم در رابطه با نانو بيوتکنولوژی باشه.يعنی يه کيت های کوچولويی درست کنم همه اطلاعات درسی رو واردش کنم بعد روی بازو و زير پوست کار بزارم و اون اطلاعات خودش از طريق خون جذب بشه و به مغز بره...فک کن من اين رو موقع امتحان هورمون به جای درس خوندن بهش فک ميکردم.همينم باعث شد امتحان گند بزنمراستی منم کباب کوبيده چرب با دوغ ميخواممممممممممم
پاسخ دادنحذفسلام. خوبی ؟ آقا بی معرفت شدی ؟
پاسخ دادنحذفناهار ما زرشک پلوی چرب بود دلت بخواد
الانم کلی شکلات جلومه دارم با چايی می خورم
بازم دلت بخواد ...
تازه کلی لواشکم جاسازی دارم شب می خورم بازم دلت بخواد
زشته پسر اينقدر شکمو باشه ....
سرد نباش سعی کن گرمای انرژی مثبت زندگيت و بگيری
عمرا يه دونه از اسمارتيز هام رو هم بهت نميدم! مال خودمههههههههههههه
پاسخ دادنحذفراستش رو بگو اين ناهار خونه همسايه رو دختر همسايه درست کرده بود ديگه ؟! بهانه الکی بود ديگه
پاسخ دادنحذفآخ چقدر هوس غذای چرب کردم. وصف الهيش نصف العيش. دمت گرم . حال دادی
پاسخ دادنحذفبالاخره يه رستوران اين دور و برامون هست که اينقده آبرو ريزی نشه که!! مگه برای شما پيک برتر نمياد؟!
پاسخ دادنحذفسلام اقای دکتر
پاسخ دادنحذفواقعا آدم حال می کنه وبلاگ شما رو می خونه . بالاخره يه دکتر پيدا شد که پايه با شه . يعنی اهل بخور بخور . پر شر و شور.ای ول . واقعا فکر نمی کرديم يه دکتر شلوغ تر از ما هم با شه . .
از چه نوع شکلاتی دقيقا؟! از اون بی مزه ها؟!
پاسخ دادنحذفخدمت خوش بگذره قربان! خدافظ!
باز هم گلی به جمال شما که با وجود احساس خستگی خدا رو شکر اشتهاتون کور نشده من بايد چی بگم که به خاطر خستگی از خسته بودن هنوز نتونستم ی جنگل دور دور جايی که هيچ آدمی پيدا نشه پيدا کنم و برای همين به شدت بی اشتها شدم .
پاسخ دادنحذفبه هر حال آرزوی موفقيت و شادکامی براتون دارم .
سلام
پاسخ دادنحذفچه آقای با شخصتی با من ازدواج ميکنی؟؟؟
آخه منم عاشق شکلاتم
بازگشت به شغل شريف پزشکی را تبريک ميگم
هميشه شاد و موفق باشی
تو هيچ وقت لاغر نميشیمطمئن باش
پاسخ دادنحذفگامبو.
پاسخ دادنحذفسلام پيام جان ... در مورد درس خوندن بدجوری باهات موافقم واقعا گير بزرگيه ...
پاسخ دادنحذفبه پيشرفت ذهنت هم تبريک ميگم چون واقعا درک اينهمه احساس ضد و نقيض خيلی سخته ... يه فکری به حال عادات غذايی ات بکنی بد نيست ها ...
با سلام ! فکر ميکنی من اينجا چی می تونم بنويسم! قبلا همه حرفها گفته شده... مراقب خودت باش
پاسخ دادنحذفسلام
پاسخ دادنحذفمرسی به وبلاگم سر زدی. يه پيشنهاد برات دارم . درسته من يه خورده ضرر ميکنم ولی عيبی نداره . می يای گوشی ليتمنت رو با يه بسته شکلات عوض کنی . شکلات خارجی ها. هر نوعشو که بخوای . وای ...!
ما ديروز که اردو بوديم . يه بسته شکلات . ده تا وافر . ده تا چی توز موتوری . و کلی خوراکی خورديم. دلت آب شد.
سلام از همدردی ات ممنون مهربون!
پاسخ دادنحذفمن شما را همانطور که خودتون گفتيد کپل تصور می کنم مردای کپل هميشه مهربونترند به خوردنی وبچه وخانواده اهميت ميدن(اينم روانشناسی افرادکپل)
دکتر پيام سلام دکتر جان مواظب وزنت هستی يا نه(چيه فضول تا حالا نديدی؟)
پاسخ دادنحذفممنون که ما را معرفی کردی
در ضمن نازی اپ کرده وتمام نونها را يک جا پس داده به من
اوا
ببين نازی چطور نون ما را اجرررررررررر می کند؟
پاسخ دادنحذفسلام وبلاگ جالبی داری اموزشی خوش ميگذره ها
پاسخ دادنحذفپيام زور گيری نصف نصف ...پايه هستی؟
پاسخ دادنحذفsalam dr
پاسخ دادنحذفresidan bekheyr
pas sarbazi ham gozasht ,darsam ke tamoom shode , ishalla pas key mikhayd shirini bedid???
omidvaram yadetoon nare
dar morede nahar ham
ye berid too ashpazkhoone ,ye besmellah begid o astinaatonoo bezanid bala
va ye omleti be raah konid ta az goshnegi shahid nashid ye vaght
mamlekat be dr haayi mesle shoma
niaaz dare
سلام....آرزوهات رو يادداشت کن تا يادت باشه اونچه امروز داری آرزوی ديروزت بود....خوشحالم با پوشيدن روپوش سفيد شاد شدی.....من کاکائو می خوام....شريک هم نمی خوام
پاسخ دادنحذفما هفته ی پيش تو دو روز سه تا کيک تولد خورديم... ديشب کيک بستنی شکلاتی دبش خورديم... صبح نون بربری و پنيرو چای شيرين خورديم... ديشب خوراک گوشت خورديم... امروز ناهار احتمالا پلو و خورش قيمه داريم....
پاسخ دادنحذفدکترهای درس نخون!
پاسخ دادنحذفآخ آخ... خدا به ما جماعت بیمار بالقوه رحم کنه!
شما می تونی یه خیری همین جا به ما برسونی؟...
آره آقا جان می تونی!.. لطف کن تعداد پستهای صفحه ت رو توی ستینگ بذار 5-7-چه می دونم کمش کن برادر من!
هر سری در راه بالا امدن این صفحه شما یه دونه از موهای من سفید میشه!
ماشالا اشتها...
پاسخ دادنحذفسلام. پيشنهاد کپسول رو بصورت کتبی بده مطمئن باش سريع توی کشف اختراع می کنن مثل چيزهای ديگه راستی من هم کاکائو می خواهم که همين الان به من کاکائو ندی تا صبح همين جوری گريه می کنم...شاد باشی
پاسخ دادنحذفسلام
پاسخ دادنحذفخوبی؟ مرسی که سر می زنی! و خوب منم که شرمنده ديگه! درباره عشق هنوز نظری ندارم! اما درباره ما شدن راه هنوز خيلی درازه!
اين قرص که گفتی پيشنهاد خوبيه. ببين من کيک پنيری (Cheese Cake)دارم. تا تو بيای چای هم دم ميکنم!
پاسخ دادنحذفاحتیاج به یه کم استراحت داری تا دوباره خودتو یدا کنی!!
پاسخ دادنحذفمنم اسمارتیز میخواااااااااااااااااااااااااااام
زنده باد هر چی تپل تو دنيا هست
پاسخ دادنحذفپيام جان سلام .من يه عذر خواهی به شما در رابطه با وبلاگ ندا بدهکارم .پوزش منو بپذير .موفق باشی . در مورد وبلاگت چند نظر دارم اگه مايل بودی تماس بگير بهت بگم .موفق باشی و دلشاد
پاسخ دادنحذفسلام...خوشحالم که دوران سخت!!!!!!!!!!!! دوره آموزشیت تمام شد و اما بايد بگم که اگر کمی دقت کنين می بينين که..........پوست شکم نازکه بابا
پاسخ دادنحذفسلام ... آخر پستت رو که خوندم ياد پست خودم افتادم که دلم يه چيزی می خواست!!! ... انگاری منم لو دادم که کپلم
پاسخ دادنحذفسلام کپل دوست داشتنی.......... خيلی خوشحال شدم تو وبلاگ ندا جواب فرشيد رو ندادی............ و گذاشتی خودش به اشتباهش پی ببره..........منم شکلات ميخوام با شير کاکائو رو پل هوايی زير برف
پاسخ دادنحذفسلام. معذرت بابت تاخير!! تنبلم ديگه.
پاسخ دادنحذفو دوباره!!! بايد ادامه داد. هر جوری که پيش بره. توی بيمارستان.توی پادگان. توی خونه اونم گشنه!!
ميتونی کسی رو نشونم بدی که از زندگيش و احساساتش و اطرافيانش خسته نباشه؟ شايد عادت کرديم به خسته بودن. به خواستن چيزايی که دم دستمون نيست!! و خيلی زود از اونا هم خسته ميشيم. من از خسته بودن خسته ام.
پس يه شروع دوباره و اميدوارم يه شروع خوب .
پاسخ دادنحذفتو رو خدا بی خيال تنبلی شو به اون مريضا رحم کن.
حالا مامانت غذا نژخت ديگه اين همه غر نداشت برو اشپزی یاد بگیر پسر خوب.
مواظب خودت باش شاد باشی.
سلام
پاسخ دادنحذفديدی اشتباه کردی؛ من که از صف نمی زنم جلو؛ منو با احترام می برن می شونن کنار رييس شعبه! کار اصلا به صف نمی کشه! صف مال جلوی باجه است؛ من ميرم پشت باجه!
سلام. خوبی؟ عجیبه از تو که این همه مدت آپ نکردی!
پاسخ دادنحذفسلام آقای دکتر...خوبيد؟؟
پاسخ دادنحذفتبريک می گم موفقيتتون رو...
اميدوارم تو مراحل بعدی زندگی هم موفق باشيد....
خيلی وقته که کم پيدا هستيد....
خواستم حالی پرسيده باشم...
در پناه حق...
سلام دوست عزيزم ...
پاسخ دادنحذفشکوفه های ياس نزديکه . باغ مهربونی من برای آخر سال مهمونی داره شما هم دعوتين حتما بياين منتظرم ... چشم انتظارم نذاری
از دور يه دستی به سر ما هم بکش .(اين ترم شديدا آدم و درسخون شده ام !)
پاسخ دادنحذفپیام عزيز و شکمو جان ببخشيد ها دوباره صبا خودمونی شد . سلام
پاسخ دادنحذفمامانت نمیگه بچش از شدت گرسنگی دزد بشه . مامانت نميگه بچش از شدت گرسنگی تب کنه و تند تند هزيون بگه
خوش به حالتون که دیگه آموزشی تموم شد و دوباره روپوش سفید بپوش شدید .
تبریک پشته تبریک ....
مواظب مریض ها باشید . یه وقت خدای نا کرده گرسنگی بهتون قلبه نکنه و .....
راستی چه خوب میشد این هوا نورد ها و تو فضا معلق ها یه آمپول درست میکردند که مااسیر سرنوشت نمیشدیم .
ولی یه چیزی رو جدی دیگه بگم . از لحظاتت لذت ببر . که وقتی ازدواج کنی ایشالا ایشالا دیگه از این خبرا نیست .
اگه شانس بیاری و اگه شانس بیاری زنت آشپزی بلد باشه . اگه نه دیگه اونجا مامانی جون نمیاد واست غذا درست کنه . درسهاتم خوب بخون که بعدا مثله من با وجوده این همه کار و بچه نشی گاگول و درس بخونی .
حسنی به مکتب نمیرفت وقتی میرفت....
بعذ از گذشت سالها تازه همه کتابهای فارسی دوران دبیرستانم رو احتیاج دارم تا فرمولهای فیزیکی رو که همیشه با تقلب نمره میاوردم مرور کنم .
همه رو گفتم که بگم درسهاتون رو خوب بخونید که بعدافرصتی برای جبران اشتباهات نه نباشه ولی سخته .
پاسخ دادنحذفشاد باشی .
مادر بزرگ صبا
salam khob delam mikhad yek chizi inja benevisam ama mitarsam dige ziadi kopol beshinid pas neminevisamesh.kheili motasefam ke onghadr cherto pert minevisam ke chizi joz(salam)nemishe vasam comment gozasht!!!rasti kheili tabrik migam ke az dore amuzeshi khalas shodi.movafagh bashi harja ke hasti.good luck felan
پاسخ دادنحذفموفق باشید آقای دکتر
پاسخ دادنحذفسلام خوبی؟
پاسخ دادنحذفنگفتی اين بيمارستان تو کدوم خيابونه
خوشحالم که همين نزديکيا هستی و ديگه مجبور به تحمل سختی سربازی نيستی
سلام
پاسخ دادنحذفتبريک ميگم که تموم شد
آموزشی منم تموم شد!
به روزم
سر بزنی خوشحال ميشم
قربانت
خب مبارکهههههههههههههههههههه دکی جون .وای چه احساس خوبيه وقتی ادم برای اولين بار ميره سر کار .احساس نو بودن و تازگی .موفق باشی .
پاسخ دادنحذفاميدوارم کلی شکلات و پاستيل و غذاهای خوشمزه از روزی که این پست رو نوشتی تا الان که من کامنتم رو مينويسم خورده باشی. نوش جان آفای دکتر
پاسخ دادنحذفوایییییییییییییی چه باحال می نویسی آقای مدلاگ!! تبلیغ خودت رو تو مدلاگ می کنی؟؟؟ با تبادل لینک چه طوری؟ خبرش رو بده بهم
پاسخ دادنحذفسلام کپل خان،مدت زمان مديدی بود که نه کهمپيوتر داشتم نه اينترنت!الآن هم قرضی اومدم...چقدر پست جديد داری....
پاسخ دادنحذفوقت نکردم همه رو بخونم تا واسه همه کامنت بذارم.بازم ميام واسه خوندن همشون.