۱۳۸۵ بهمن ۲۷, جمعه

و دوباره

و دو باره :

آموزشی هم تموم شد و من تو بیمارستانی در تهران مشغول کار شدم.اواخر دوره انترنی از هرچی بیمارستان و کشیک و کار پزشکی بود بیزار شده بودم . ولی دیروز وقتی بعد ۵ ماه روپوش پوشیدم و تو اورژانس بیمارستان رفتم احساس زنده بودن کردم.احساس عجیبی بود وقتی روپوشم رو تن کردم دوباره احساس هویت کردم.و دوباره زنده شدم .....

و اما قصه سخت درس خواندن :

من رشتم رو دوست دارم اما بدون درس خوندن.دوباره کلی کتاب رو غبار زدایی کردم و ریختم جلوم تا بخونم .اینجا دیگه رزیدنتی نیست تا مریض رو بهش بندازیم و بی خیال دنیا .اینجا دیگه یکم متاسفانه باید درس خوند.این دانشمندها پس چیکار می کنن. هی به جای اینکه خودشون رو تو فضا ول می کنن بیان فکراشون رو جمع کنن و درسها رو تو کپسول کنن تا به جای خوندن درس تنها با خوردن آن ؛ مشکلات کم سوادی حل بشه.

خسته :

احساس خستگی می کنم .شاید احساس یک حس سرد .احساس تهی بودن . احساس بی تفاوتی.ظاهری شاد و گرم و باطنی یخی. عجب روزگاریست مشعلی همین نزدیکیهاست و من از آن فرار می کنم . گرما را دوست می دارم اما از سرمای پس از گرما می ترسم. آرامش می خواهم . خوابیدن در بیابان و شمردن ستاره ها رو می خوام. معلق شدن در فضا رو می خوام . بی وزنی رو می خوام . از خود رها شدن رو می خوام . و............

البته در کنار تمام خواستن های بالا شکلات هم می خوام .اسمارتیز و پاستیل هم می خوام . من غذای چرب هم می خوام .(‌خوب دیگه گشنگی باعث شد که شکم و دل کپل خان به ذهن و عقلش غلبه کنه و نوشتار ذهنی به نوشتار شکمی تبدیل شد.همش تقصیر این مامان هست که بیرون رفتن و من رو بی غذا تو خونه ول کردن .آخه نمیگن بوی غذای خونه همسایه کپل رو هوایی می کنه اصلا من سبزی پلو خونه همسایه رو هم می خوام . ها ها ها ؟ شما ها غذا چی دارین ناهار شما رو هم می خوام . شکلاتای شما رو هم می خوام یالا رد کنین بیاد ......وای چقدر آبروریزی شد ؛ مامانم اینا رو بخونه می کشتم ولی خوب تقصیر خودشون هست .کپل رو بی غذا تو خونه تنها نمی گذاشتن تا آ بروریزی جهانی اتفاق نمی افتاد.

۶۸ نظر:

  1. nokteye besiyar jalebi ro zekr kardid reshtetono dost darid bedone dars khondandaghighan manam hamin ehsaso daram chetore pishnahad bedim ke in ravesho dar daneshgaha pey ebgirand ke hame be reshteyi ke mikhand beresand

    پاسخحذف
  2. امروزروزجهاني بهترين دوست هاي جهانه.اگر من يکي ازدوست هاي خوبت هستم اين روبرام بفرست.اين پيغام رو براي همه بفرست ببين چندتاش به خودت برمي گرده؟اگر7 تاش بهت برگشت بدون دوست داشتني هستي.روزت مبارک

    پاسخحذف
  3. بالاخره من نفهميدم شما احساس خستگی می کنيد يا احساس زنده بودن...يا احساس هويت..

    به نظرم شما خيلی احساساتی هستيد.

    پاسخحذف
  4. ستاره رو پس ميخوای جانم فراموش کن جانم

    پاسخحذف
  5. چه افکار خوشمزه ای!

    خستگيتونو درک ميکنم

    راستی تبريک دوره ی جديد را بپذيريد!(مجبور شدم جملمو اينجوری تموم کنم!)

    پاسخحذف
  6. ايول . تبريک ميگيم آق دکتر پايان دوره ی آموزشی رو .

    پاسخحذف
  7. امان از دست اين شکمويی ... خيلی برام آشناست

    پاسخحذف
  8. سلام

    آقای دکتر!

    منم رشته م تجربيه اما هنوز کوچولوئم تازه ميخوام امسال کنکور بدم.اما رشته مو زياد دوست ندارم.ميخوام هنر بخونم.برا همين دارم کنار درسای مدرسه م هنر ميخونم.بهم ميگن احمقم وبايد دکتر شم.نمی دونم راس ميگن يا نه.

    منم دلم شکلات ميخواد اگه شمادارين به منم بدين چون ندارم!!!!!!!

    ==========

    اززندگی از اينهمه تکرار خسته م

    از های وهوی کوچهوبازار خسته م

    دلگيرم از ستاره وآزرده ام ز ماه

    امشب دگر ز هرکه وهرکارخسته م

    دل خسته شوی خانه تن خسته می کشم

    آوخ کزين حصار دل ازار خسته م.........

    پاسخحذف
  9. من هم ماکارونی چرب . چيل مامان خانمی رو توی مملکت غريب شب امتحانم ميخواهممممممممممم

    پاسخحذف
  10. حيف شد آموزشيت تموم شد .کلی حال می کردم با داستانهای پادگانت .ولی خوب مطمئنم از بيمارسان هم چيزهای جالبی در مياری که تعريف کنی .

    راستی نمی ترکی از اينهمه احساسات متفاوت : خستگی بی وزنی گشنگی ...

    پاسخحذف
  11. به سلامتی....ايشالله کلی روزای خوب پيش روتون باشه...

    پاسخحذف
  12. اولا پايان آموزشی مبارک.دوما کار هم مبارک.اميدوارم اون احساس خستگی و سردی و... هم رفع شه.برو به مشعله بچسب نگران سرمای بعدش هم نباش.يه جوری حل ميشه.اين از اين.راجع به جواب سوال هم فکر کنم ديدی من گفتم جايزه داره دنبال شکلات هم که بودی اين شد که حس ششم رو به کار انداختی.چقدرم که قويه حس ششمت.حالا شايد لطف کردم چون اولين نفری هستی که جواب داده يه جايزه کوچولو که همون شکلاته بهت دادم.البته خودت بايد بيای تحويل بگيری ها

    پاسخحذف
  13. خسته نباشی !!! خدافظ !

    پاسخحذف
  14. يه جوجه اردک زشت۲۷ بهمن ۱۳۸۵ ساعت ۱۱:۱۵

    ۱/تو همه رشته ها انگار این هستش / منم رشتمو دوس دارم ولی بی درس خوندن /ولی جدا تو درس بخون که آمار آدمایی که میرن بیمارستان از دندون درد و دیگه نمیان خونه ازین بیشتر نشه

    ۲/انگار این حس همه گیر شده برادر من

    ۳/ای وای از دست اين مامانا / که اين دهنای گشنه رو ميذارن و ميرن / پسرم تو که همه چی رو ميخوای / بگو چيو نمی خوای

    پاسخحذف
  15. سلام

    بابا کجايی تو؟

    البته هستی ( از تاريخ پست های اين جا معلومه ) فقط واسه ما وقت نداری بی معرفت؟

    بابا بچه ها دلخورن

    نمی يای؟

    پاسخحذف
  16. سلام پيام

    چه عجب!!!!!...کجايی پسر ....به شلامتی ...برات آرزوی بهترين ها رو دارم .......از خوردن سير نميشی ؟......نخير تو نمی تونی رژيم بگيری !!!...به منم سر بزن .....منتظرتم گلم

    پاسخحذف
  17. اتفاقا منم خيلی دوست دارم تزم در رابطه با نانو بيوتکنولوژی باشه.يعنی يه کيت های کوچولويی درست کنم همه اطلاعات درسی رو واردش کنم بعد روی بازو و زير پوست کار بزارم و اون اطلاعات خودش از طريق خون جذب بشه و به مغز بره...فک کن من اين رو موقع امتحان هورمون به جای درس خوندن بهش فک ميکردم.همينم باعث شد امتحان گند بزنمراستی منم  کباب کوبيده چرب با دوغ  ميخواممممممممممم

    پاسخحذف
  18. سلام. خوبی ؟ آقا بی معرفت شدی ؟

    ناهار ما زرشک پلوی چرب بود دلت بخواد

    الانم کلی شکلات جلومه دارم با چايی می خورم

    بازم دلت بخواد ...

    تازه کلی لواشکم جاسازی دارم شب می خورم بازم دلت بخواد

    زشته پسر اينقدر شکمو باشه ....

    سرد نباش سعی کن گرمای انرژی مثبت زندگيت و بگيری

    پاسخحذف
  19. عمرا يه دونه از اسمارتيز هام رو هم بهت نميدم! مال خودمههههههههههههه

    پاسخحذف
  20. راستش رو بگو اين ناهار خونه همسايه رو دختر همسايه درست کرده بود ديگه ؟! بهانه الکی بود ديگه

    پاسخحذف
  21. آخ چقدر هوس غذای چرب کردم. وصف الهيش نصف العيش. دمت گرم . حال دادی

    پاسخحذف
  22. بالاخره يه رستوران اين دور و برامون هست که اينقده آبرو ريزی نشه که!! مگه برای شما پيک برتر نمياد؟!

    پاسخحذف
  23. سلام اقای دکتر

    واقعا آدم حال می کنه وبلاگ شما رو می خونه . بالاخره يه دکتر پيدا شد که پايه با شه . يعنی اهل بخور بخور . پر شر و شور.ای ول . واقعا فکر نمی کرديم يه دکتر شلوغ تر از ما هم با شه . .

    پاسخحذف
  24. از چه نوع شکلاتی دقيقا؟! از اون بی مزه ها؟!

    خدمت خوش بگذره قربان! خدافظ!

    پاسخحذف
  25. باز هم گلی به جمال شما که با وجود احساس خستگی خدا رو شکر اشتهاتون کور نشده من بايد چی بگم که به خاطر خستگی از خسته بودن هنوز نتونستم ی جنگل دور دور جايی که هيچ آدمی پيدا نشه پيدا کنم و برای همين به شدت بی اشتها شدم .

    به هر حال آرزوی موفقيت و شادکامی براتون دارم .

    پاسخحذف
  26. سلام

    چه آقای با شخصتی با من ازدواج ميکنی؟؟؟

    آخه منم عاشق شکلاتم

    بازگشت به شغل شريف پزشکی را تبريک ميگم

    هميشه شاد و موفق باشی

    پاسخحذف
  27. تو هيچ وقت لاغر نميشیمطمئن باش

    پاسخحذف
  28. سلام پيام جان ... در مورد درس خوندن بدجوری باهات موافقم واقعا گير بزرگيه ...

    به پيشرفت ذهنت هم تبريک ميگم چون واقعا درک اينهمه احساس ضد و نقيض خيلی سخته ... يه فکری به حال عادات غذايی ات بکنی بد نيست ها ...

    پاسخحذف
  29. با سلام ! فکر ميکنی من اينجا چی می تونم بنويسم! قبلا همه حرفها گفته شده... مراقب خودت باش

    پاسخحذف
  30. سلام

    مرسی به وبلاگم سر زدی. يه پيشنهاد برات دارم . درسته من يه خورده ضرر ميکنم ولی عيبی نداره . می يای گوشی ليتمنت رو با يه بسته شکلات عوض کنی . شکلات خارجی ها. هر نوعشو که بخوای . وای ...!

    ما ديروز که اردو بوديم . يه بسته شکلات . ده تا وافر . ده تا چی توز موتوری . و کلی خوراکی خورديم. دلت آب شد.

    پاسخحذف
  31. سلام از همدردی ات ممنون مهربون!

    من شما را همانطور که خودتون گفتيد کپل تصور می کنم مردای کپل هميشه مهربونترند به خوردنی وبچه وخانواده اهميت ميدن(اينم روانشناسی افرادکپل)

    پاسخحذف
  32. دکتر پيام سلام دکتر جان مواظب وزنت هستی يا نه(چيه فضول تا حالا نديدی؟)

    ممنون که ما را معرفی کردی

    در ضمن نازی اپ کرده وتمام نونها را يک جا پس داده به من

    اوا

    پاسخحذف
  33. ببين نازی چطور نون ما را اجرررررررررر می کند؟

    پاسخحذف
  34. سلام وبلاگ جالبی داری اموزشی خوش ميگذره ها

    پاسخحذف
  35. پيام زور گيری نصف نصف ...پايه هستی؟

    پاسخحذف
  36. salam dr

    residan bekheyr

    pas sarbazi ham gozasht ,darsam ke tamoom shode , ishalla pas key mikhayd shirini bedid???

    omidvaram yadetoon nare

    dar morede nahar ham

    ye berid too ashpazkhoone ,ye besmellah begid o astinaatonoo bezanid bala

    va ye omleti be raah konid ta az goshnegi shahid nashid ye vaght

    mamlekat be dr haayi mesle shoma

    niaaz dare

    پاسخحذف
  37. سلام....آرزوهات رو يادداشت کن تا يادت باشه اونچه امروز داری آرزوی ديروزت بود....خوشحالم با پوشيدن روپوش سفيد شاد شدی.....من کاکائو می خوام....شريک هم نمی خوام

    پاسخحذف
  38. ما هفته ی پيش تو دو روز سه تا کيک تولد خورديم... ديشب کيک بستنی شکلاتی دبش خورديم... صبح نون بربری و پنيرو چای شيرين خورديم... ديشب خوراک گوشت خورديم... امروز ناهار احتمالا پلو و خورش قيمه داريم....

    پاسخحذف
  39. نيمه خالی ليوان۲۹ بهمن ۱۳۸۵ ساعت ۱۰:۲۲

    دکترهای درس نخون!

    آخ آخ... خدا به ما جماعت بیمار بالقوه رحم کنه!

    شما می تونی یه خیری همین جا به ما برسونی؟...

    آره آقا جان می تونی!.. لطف کن تعداد پستهای صفحه ت رو توی ستینگ بذار 5-7-چه می دونم کمش کن برادر من!

    هر سری در راه بالا امدن این صفحه شما یه دونه از موهای من سفید میشه!

    پاسخحذف
  40. سلام. پيشنهاد کپسول رو  بصورت کتبی بده مطمئن باش سريع توی کشف اختراع می کنن مثل چيزهای ديگه راستی من هم کاکائو می خواهم که همين الان به من کاکائو ندی تا صبح همين جوری گريه می کنم...شاد باشی

    پاسخحذف
  41. سلام

    خوبی؟ مرسی که سر می زنی! و خوب منم که شرمنده ديگه! درباره عشق هنوز نظری ندارم! اما درباره ما شدن راه هنوز خيلی درازه!

    پاسخحذف
  42. اين قرص که گفتی پيشنهاد خوبيه. ببين من کيک پنيری (Cheese Cake)دارم. تا تو بيای چای هم دم ميکنم!

    پاسخحذف
  43. احتیاج به یه کم استراحت داری تا دوباره خودتو یدا کنی!!

    منم اسمارتیز میخواااااااااااااااااااااااااااام

    پاسخحذف
  44. زنده باد هر چی تپل تو دنيا هست

    پاسخحذف
  45. پيام جان سلام .من يه عذر خواهی به شما در رابطه با وبلاگ ندا بدهکارم .پوزش منو بپذير .موفق باشی . در مورد وبلاگت چند نظر دارم اگه مايل بودی تماس بگير بهت بگم .موفق باشی و دلشاد

    پاسخحذف
  46. سلام...خوشحالم که دوران سخت!!!!!!!!!!!! دوره آموزشیت تمام شد و اما بايد بگم که اگر کمی دقت کنين می بينين که..........پوست شکم نازکه بابا

    پاسخحذف
  47. سلام ... آخر پستت رو که خوندم ياد پست خودم افتادم که دلم يه چيزی می خواست!!! ... انگاری منم لو دادم که کپلم

    پاسخحذف
  48. فرزانه (دخترك كولي)۳۰ بهمن ۱۳۸۵ ساعت ۱۲:۴۵

    سلام  کپل دوست داشتنی.......... خيلی خوشحال شدم  تو وبلاگ ندا جواب فرشيد رو ندادی............ و گذاشتی خودش به اشتباهش پی ببره..........منم  شکلات ميخوام با شير کاکائو رو پل هوايی زير برف

    پاسخحذف
  49. سلام. معذرت بابت تاخير!! تنبلم ديگه.

    و دوباره!!! بايد ادامه داد. هر جوری که پيش بره. توی بيمارستان.توی پادگان. توی خونه اونم گشنه!!

    ميتونی کسی رو نشونم بدی که از زندگيش و احساساتش و اطرافيانش خسته نباشه؟ شايد عادت کرديم به خسته بودن. به خواستن چيزايی که دم دستمون نيست!! و خيلی زود از اونا هم خسته ميشيم. من از خسته بودن خسته ام.

    پاسخحذف
  50. پس يه شروع دوباره و اميدوارم يه شروع خوب .

    تو رو خدا بی خيال تنبلی شو به اون مريضا رحم کن.

    حالا مامانت غذا نژخت ديگه اين همه غر نداشت برو اشپزی یاد بگیر پسر خوب.

    مواظب خودت باش شاد باشی.

    پاسخحذف
  51. سلام

    ديدی اشتباه کردی؛ من که از صف نمی زنم جلو؛ منو با احترام می برن می شونن کنار رييس شعبه! کار اصلا به صف نمی کشه! صف مال جلوی باجه است؛ من ميرم پشت باجه!

    پاسخحذف
  52. سلام. خوبی؟ عجیبه از تو که این همه مدت آپ نکردی!

    پاسخحذف
  53. سلام آقای دکتر...خوبيد؟؟

    تبريک می گم موفقيتتون رو...

    اميدوارم تو مراحل بعدی زندگی هم موفق باشيد....

    خيلی وقته که کم پيدا هستيد....

    خواستم حالی پرسيده باشم...

    در پناه حق...

    پاسخحذف
  54. سلام دوست عزيزم ...

    شکوفه های ياس نزديکه . باغ مهربونی من برای آخر سال مهمونی داره شما هم دعوتين حتما بياين منتظرم ... چشم انتظارم نذاری

    پاسخحذف
  55. از دور يه دستی به سر ما هم بکش .(اين ترم شديدا آدم و درسخون شده ام !)

    پاسخحذف
  56. پیام عزيز و شکمو جان ببخشيد ها دوباره صبا خودمونی شد . سلام

    مامانت نمیگه بچش از شدت گرسنگی دزد بشه . مامانت نميگه بچش از شدت گرسنگی تب کنه و تند تند هزيون بگه

    خوش به حالتون که دیگه آموزشی تموم شد و دوباره روپوش سفید بپوش شدید .

    تبریک پشته تبریک ....

    مواظب مریض ها باشید . یه وقت خدای نا کرده گرسنگی بهتون قلبه نکنه و .....

    راستی چه خوب میشد این هوا نورد ها و تو فضا معلق ها یه آمپول درست میکردند که مااسیر سرنوشت نمیشدیم .

    ولی یه چیزی رو جدی دیگه بگم . از لحظاتت لذت ببر . که وقتی ازدواج کنی ایشالا ایشالا دیگه از این خبرا نیست .

    اگه شانس بیاری و اگه شانس بیاری زنت آشپزی بلد باشه . اگه نه دیگه اونجا مامانی جون نمیاد واست غذا درست کنه . درسهاتم خوب بخون که بعدا مثله من با وجوده این همه کار و بچه نشی گاگول و درس بخونی .

    حسنی به مکتب نمیرفت وقتی میرفت....

    بعذ از گذشت سالها تازه همه کتابهای فارسی دوران دبیرستانم رو احتیاج دارم تا فرمولهای فیزیکی رو که همیشه با تقلب نمره میاوردم مرور کنم .

    پاسخحذف
  57. همه رو گفتم که بگم درسهاتون رو خوب بخونید که بعدافرصتی برای جبران اشتباهات نه نباشه ولی سخته .

    شاد باشی .

    مادر بزرگ صبا

    پاسخحذف
  58. salam khob delam mikhad yek chizi inja benevisam ama mitarsam dige ziadi kopol beshinid pas neminevisamesh.kheili motasefam ke onghadr cherto pert minevisam ke chizi joz(salam)nemishe vasam comment gozasht!!!rasti kheili tabrik migam ke az dore amuzeshi khalas shodi.movafagh bashi harja ke hasti.good luck felan

    پاسخحذف
  59. موفق باشید آقای دکتر

    پاسخحذف
  60. .·´¯`·«(SoReNa)»·´¯`·.۳ اسفند ۱۳۸۵ ساعت ۱:۱۸

    سلام خوبی؟

    نگفتی اين بيمارستان تو کدوم خيابونه

    خوشحالم که همين نزديکيا هستی و ديگه مجبور به تحمل سختی سربازی نيستی

    پاسخحذف
  61. سلام

    تبريک ميگم که تموم شد

    آموزشی منم تموم شد!

    به روزم

    سر بزنی خوشحال ميشم

    قربانت

    پاسخحذف
  62. خب مبارکهههههههههههههههههههه دکی جون .وای چه احساس خوبيه وقتی ادم برای اولين بار ميره سر کار .احساس نو بودن و تازگی .موفق باشی .

    پاسخحذف
  63. اميدوارم کلی شکلات و پاستيل و غذاهای خوشمزه از روزی که این پست رو نوشتی تا الان که من کامنتم رو مينويسم خورده باشی. نوش جان آفای دکتر

    پاسخحذف
  64. وایییییییییییییی چه باحال می نویسی آقای مدلاگ!! تبلیغ خودت رو تو مدلاگ می کنی؟؟؟ با تبادل لینک چه طوری؟ خبرش رو بده بهم

    پاسخحذف
  65. سلام کپل خان،مدت زمان مديدی بود که نه کهمپيوتر داشتم نه اينترنت!الآن هم قرضی اومدم...چقدر پست جديد داری....

    وقت نکردم همه رو بخونم تا واسه همه کامنت بذارم.بازم ميام واسه خوندن همشون.

    پاسخحذف