۱-فيلترينگ اورکات
اورکات دريچه ای بود که بسياری از دوستانم را دوباره در آن پيدا کردم .دوستانی که بوی کودکيم را می دادند و ديدن هرکدوم از اونها برايم جلوه گر خاطرات تلخ و شيرينی بود که با به ياد آوردنشان شعف وصف ناپذيری درونم شعله ور می شد.افسوس که کسانی هستند که با هم بودن ما و ماشدنمان را دوست ندارند.
ما لبريز از فريادهای در سينه خفته ايم
ما فرزندان نسل سوخته ايم
ما راويان قصه های درديم
ما شاهدان سالهای سرديم
ما از هم جدايان به قهر زمانيم
ما اميدواران به فرداهاييم
فرداهايی که.................................
۲-پريشب حدود ساعت ۱۱ شب بود که داشتم ميومدم خونه .پشت چراغ قرمز بودم که يکهو التماس های کودکان ۱۰-۱۲ ساله برای فروش گل در آن سرما و آن موقع شب ...
فصل سرما
کودکان تنها
چهره های در هم شکسته
دستهای پينه بسته
گونه های سرخ شده ز سرما
قامتهای خميده ز دردها
اين است احوال اين کودکان
کودکان گل فروش خيابان
خدايا فرياد و فغان
از جور و بيداد زمان
به راستی چيست ؟ گناه اين طفلکان
اين بی پناهان سرگشته در زمان
۳- در جهان
فلسطينی ها پس از سالها زمامداری عرفات . محمود عباس را به رهبری خود انتخاب کردند مردی که نماد استقامت در سالهای گذشته و نماد صلح در ۱۰ سال اخير بود .
۴-گيل گمش
اسطوره ای ايرانی که اين روز ها در هاليوود فيلمی با همين عنوان در حال ساخته شدن است .
گيل گمش داستان حماسي پادشاه اوروك است .قدمت اين حماسه به سه هزار سال پيش ميرسد. .گيل گمش، موجودي نيمه انسان و نيمه ايزد بود. قدرتمند ترين و زورمند ترين مرد. تا اين كه يك روز ايزد آسمان ناله هاي مردمان را شنيد كه از خود سري هاي او به ستوه آمده بودند. او به ايزدبانوي پيكر ساز و خردمند گله برد. ايزدان به فكر چاره افتادند. به اين نتيجه رسيدند كه براي او رقيبي قدرتمند بيآفرينند. ايزد بانوي پيكر ساز او را از خاك رس آفريد. او انكيدو است. از دل طبيعت بر خواسته است و هيچ چيز از روابط جوامع شهري نمي داند. لذات انساني را نمي شناسد و با حيوانات در جنگل انبوه زندگي مي كند.
(بقيه را در سايت ميراث فرهنگی بخونين خيلی جالب است).
دوست خوبم . سلام........ کسی که از ميان آن همه شلوغی خيابان و هياهوی مردم . دختر بچه ای کوچک را ببيند و بيش از آنکه به گلهايش و بنگرد به معصوميت او بنگر حتما انسان خارق العاده ای است. انسانی که در اين دوره زمانه نسلش دارد منقرض می شود .به تو تبريک ميگويم چرا که تو هم مثل سهراب صدای نفس باغچه را شنيدی. ......در آينده ای نزديک در وبلاگم شعری که در باره دختر بچه ای با همين توصيفات سروده ام را قرار خواهم داد........فعلا به من يک سر بزن باهات حرفهای ديگه ای دارم........ خوشحال ميشم .........قربان تو ....سوتک
پاسخحذفسلام ممنون که بهم سر زدی وبلاگم قشنگ با متنهای شنگی داری بازم خوشحال ميشم بهم سر بزنی
پاسخحذفزندگي قافيه شعر من است
پاسخحذفشعر من وصف دلارايي توست
در ازل شايد اين سرنوشت من بود
مي سرايم به اميدي كه تو خواني
ور نه
شعر من
آخرين قافيه اش مردن بود
سلام...از وبلاگ آذرخش اومدم...مثل اينکه همدانشکده ای هستيم....از مطلب گیل گمش خوشم اومد...راستی اورکات که فيلتر نشده...من همين الآن توش هستم!!!...بوس و بای!
پاسخحذفسلام ممنون که به وبلاگم سر زدی . مطالبتم جالب بود .استفاده کردم .موفق باشی
پاسخحذفسلام دوست خوبم
پاسخحذفاز اينکه بهم سر زدی متشکرم.......وبلاگم به روز شده ......حتما بيا .......منتظرتم قربان تو سوتک
به به....با اين مطلب زيبای شما کيف کردم......هميشه برات آرزوی موفقيت دارم.....يا حق
پاسخحذف