۱۳۸۷ اسفند ۶, سه‌شنبه

هاله نور

هاله نور:(از رویا تا واقعیت)


یک کشف جدید و اون هم اینکه من به این نتیجه رسیدم که این هاله نور که اینقدر تو ایران سرش دعوا شد واقعا دیده شده و این فردی که هاله رو دیده مشکل قلبی داشته و تحت درمان با دیگوکسین بوده .دیگوکسین یک داروی قلبی است که در نارسایی مزمن قلب به بیماران می دهند و از علایم مصرف زیادش دیدن هاله نور (halos)  است.


دادن پنتازوسین به بیمار معتاد: (از خاطرات بیسوادی با شرمساری)


من یک بیمار معتاد تیر خورده داشتم و من برای کم شدن دردش پنتازوسین دادم .این بیمار فریادش بیشتر شد و من هم هی فحش میدادم که این مرتیکه داره تمارض میکنه.


حالا که دوزار دارم فارما میخونم کشف کردم این مسکن مخدر پارشیال آگونیست هست و برای بیمار معتاد در واقع نه تنها خصوصیت ضد درد نداره بلکه دردش رو بیشتر هم میکنه.به کلیه دوستان دانشجوی پزشکی وصیت میکنم که علوم پایه رو خوب بخونن.تا مثل بنده درمان نکنن.


دوست عزیز و قهوه خوران:


آدم گاهی از کوچیکی دنیا شاخ در میاره.من اصلا فکر نمیکردم با یک دوست وبلاگ نویس این سر دنیا همسایه باشم.جای شما خالی با هم یک قهوه خوردیم و کلی گپیدیم.البته قهوه خوران رو باید بگم من یک چیزی به توصیه ایشون سفارش دادم که از روش هم نمیتونستم اسمش رو بخونم .آکاپاچیا یک همچین چیزی بود اسمشقهقههقهقههقهقههولی خوشمزه بود از همین جا ممنون از راهنمایی.لبخند


دوست ، هم آش خور و استاد


این آقای محترم دوست بسیار عزیز من در دوران سربازی و بد از آن می باشد که ضمنا زحمت یاد دادن زبان به من خنگ رو هم کشیده و کارش خیلی درسته .من میخوام یک وبلاگ انگلیسی بزنم و ایشون تشریف بیارن تصحیحش کنن ولی تشریف فرماییشون رو منوط به نبلیغ اختصاصی وبلاگشون کردن.(بینگالا)


کنسرت مجانی :


اول اینکه این ایرانی ها شاهکارن همه کنسرتها رو گذاشتن 14 ام مارچ.دو تا کنسرت و یک گردهمایی نوروزی بزرگ در یک فضای آزاد که مجانی هم هست.کاشکی چشم ها رو میشستیم....من واقعا موندم مگه اینجا چقدر ایرانی داره که همه این برنامه ها رو بتونن تو یک روز ساپورت کنن.یکی از این برنامه ها هم کنسرت شهرام شپره هست 15 ام مارچ که نوشته کنسرت مجانی به فارسی تو تبلیغش بعد انگلیسی نوشته باید دونیشن بدین.نمردیم معنی مجانی رو فهمیدیم.


کپل خان در فرنگ :


من کلی برنامه ریختم که واسه تقویت زبانم با گارد خونه طرح دوستی بریزم تا باهاش حرف بزنم و زبانم خوب بشه.کلی نفسم رو حبس کردم و رفتم یک هلو غلیظ آمریکن گفتم ایشون هم یک سلام حال شما چطوره سلیس فارسی تحویلم دادن و نشستیم با هم گپ زدیم و فارسیمون رو بیش از پیش تقویت کردیم.


 

۱۳۸۷ بهمن ۲۵, جمعه

بازگشت دوباره به تقاضای عاشقان

خوش اومدی . ولنتاین مبارک. شکلات من یادت نره.........


من دیگه نتونستم این تقاضاهای مکرر عاشقان نوشته های گوهر بارم رو تو روز ولنتاین زمین بندازم و نیامنیشخند.نیشخند.نیشخندعاشقان آغوش بگشایید که من آمدم.***


یک چیز جالب این هست که اینجا تو مغازه ها و فروشگاهها واقعا ١٠ درصد شور و حالی که تو ایران واسه ولنتاین هست نیست.اصلا انگار اینجا هیچ خبری نیست وشور و حال ولنتاین اینجا با ایران قابل قیاس نیست، اینجا اگه ندونی فکر میکنی ولنتاین یک جشن ایرونی هست که اینها هم گرامی میدارنش.دلم تجریش و شلوغی هاش و رنگ و وارنگی هاش رو می خواد..........


باز هم پاییزی دیگر :


باز هم پاییزی دگر.همین دیروز بود که با دنیایی از تشویش داشتم میرفتم دانشگاه ، سال ١٣٧٧ .اول که کاوه دوست دوران مدرسه رو دیدم و کم کم با مهدی و میثم آشنا شدم و بعد هم فرهاد و علی واحمد و ارسطو و ..................................و در پاییزی دیگر در بیمارستان مفید زندگیم ورقی دوباره خورد ،پاییزی که خیلی چیزها ازش یاد گرفتم و کوله باری از بهترین و بدترین خاطرات برام به یادگار موند و در پاییزی دیگر.سال ١٣٨۵ .از دانشگاه فارغ التحصیل شدم.از دانشگاه بیرون اومدم با دلی پر از دلتنگی روزهای خوبی که با بچه ها داشتیم به خصوص خاطرات نیمکت Upper Sevenو C.G.M و شبها و روزهایی که در پاووین شهدا بودیم و تمام روزهای استاجری و اینترنی که با ارسطو همیشه با هم بودیم و می خندیدیم.و در پایان پاییزی دگر سربازی و امید وتوحید و بهداد و رضا و محمود و کاوه دوست دوران دانشگاه که خیلی با هم بیشتر تو سربازی دوست شدیم و من افسوس روزهایی رو میخورم که تو دانشگاه با هم خیلی دوست نبودیم.اگه اینجاها اومدی کاوه جان بدون خیلی مخلصم هوارتا.................... (ستاره خانم از اینجاها رد شدی به کاوه اطلاع بده چه لاوی براش ترکوندم.)


و پاییزی دگر که من تمام خاطراتم و تمام چیزهایی رو که دوستشون داشتم و پدر و مادرم که هر لحظه قلبم براشون پر میشکه پشت سرم جا گذاشتم و اومدم جایی تا از نو بسازم .......................ولی مگر میشه خاطره ها ، دوستی ها و دوست داشتنها و ..........................................................


حالا بعد از مرثیه آرزو دارم بک خر تو خری بشه و در یک پاییز هم من بتونم یک تخصصی فبول بشم و بشم کپل متخصص.


کپل خان در فرنگ:


این انگلیسی روون من برای خودش جکی هست نا تمام و هر روز من خودم کلی باهاش میخندم.ر


رفتم اداره پست بیچاره یکساعت توضیح میداد که انواع پست چی هست و اینا .آخر سر من خسته شدم .یکهو وسط حرفش پریدم و گفتم خوب فهمیدم.بیچاره یکهو شاخ در آورد که من دارم چی میگم.قهقههقهقههقهقهه


چند روز پیش هم تو سوپر ایرونی یک خاتمی بهم کمک کرد تا پاکت رو وردارم یک تشگر جانانه ازش کردم ولی جواب نداد .با خودم هم گفتن این چقدر بیشعور هست بعد که رفتم حساب کنم دیدم داره با صاحب فروشگاه انگلیسی حرف میزنه.(البته این دیگه تقصیر من نبود آدم خارجی تو سوپر ایرونی چیکار میکنهقهقههقهقههقهقهه)


شبا که من میام خونه هی میدیدم که یک خانم تو لابی نشسته و من هم هی تو دلم میگفتم این لابد از این آدمهای علاف و ول هست. دیشب که اومدم تازه دیدم بیچاره سکیوریتی خونه هست.


کشفیات جدید : فرق Bolt , Screw من تازه کشف کردم اولی پیج نوک تیز هست و دومی پیچ سر پهن.البته screw معانی گوهر بار دیگه ای هم داره که چون بالا 18 هست و این وبلاگ رو زن و بچه مردم میخونن من نمیتونم بگم...........


جملات موزون برای به یاد سپاری پزشکی :


:Layers of the epidermis



Granpa Shagging Grandma's Love Child

Germinativum or Basale, Spinosum, Granulosum, Lucidum, Corneum

***لطفا آقایون خودشون رو تو این مسایل قاطی نکنن.


! در ضمن از همه دوستانی که اون کارت رو تو جشن پرشین بلاگ امضا کرده بودن ممنون ولی هنوز این حامد اون کارت رو به من نداده تا من بیام از تک تکتون تشکر کنم.